با رجزخوانی و ساده‌سازی، ملت ساخته نمی‌شود
 
تاریخ انتشار:   ۱۶:۴۵    ۱۳۹۵/۱/۱۷ کد خبر: 114243 منبع: پرینت

نگاه ماکسیمالیستی به بحث‌ ملت‌سازی با توجیه‌ «مصلحت‌اندیش‌» هیچ چیزی کمتر از بی‌سوادی سیستماتیک فرد به مباحث جامعه ‌شناختی را بر نمی تاباند.
بسط چنین دیدگاهی با هر بیان زیبا و قشنگ، همچنان بیناد فتنه ‌انگیز دارد و به جای حل معضل فقط می‌تواند برای مدتی تنش را منجمد بسازد.

وقتی مارتین لوتر کینگ از هویت شهروند سیاه‌ امریکایی و حق برابر او با همه‌ی شهروندان امریکایی در دهه‌ی شصت میلادی سخن گفت، رک‌ و راست برای عدالت‌خواهی ایستاد و بی‌ پرده از نابرابری‌ اجتماعی نقد کرد.
کینگ یک تمامیت‌خواه نبود او می‌خواست به‌ جامعه‌ امریکایی بفهماند که زیستن زیر چتر یک هویت همه‌ شمول بیشتر و پیشتر از هر چیزی تضمین برابری حقوق شهروندی انسان‌های یک جغرافیا است. این تضمین حقوقی می‌بایست در قوانین شهروندی امریکا بازتاب بیابد، که خوشبختانه یافت هرچند هنوز راه درازی تا برابری اجتماعی در امریکا باقی است.

شاید اتفاق بیفتد که ما در جریان کار و مبارزه‌ مان با تبعیض ساختاری رو‌برو نشده‌ باشیم، اما قرار نیست همگانی بودن چنین قاعده‌ را ساده ‌لوحانه باور کرد.
انصافا دشوار نیست که به یاد آریم چگونه حتی تاکستان‌ها به جرم «رابطه‌ تباری‌»! در کشور ما به آتش کشیده‌ شدند و یا اناتومی چهره‌ انسان هزاره‌ افغانستان دلیل مرگ ده‌ها و هزاران پیر و برنا شده است.

کوتاه‌ سخن اینکه، به جای «مسکه‌ مالی»، ساده ‌سازی و عمومیت بخشی به پدیده‌های اجتماعی، ما می‌توانیم به عنوان نسل با‌سواد افغانستان، فارغ از تعصب و تمامیت‌ خواهی به گفتمان و گفتگوی اجتماعی کمک نماییم و به جای بسط یک دیدگاه پوپولیستی، بیاییم انسانی، دموکراتیک و اکادمیک بحث کنیم.

تا وقتی قوانین نانوشته‌ و ذهنیت شهروندی درجه‌ اول و درجه دوم فرونپاشد و من تاجیک در هلمند به ولایت نرسم و یک پشتون با‌سواد فرصت استانداری بلخ را نیابد و یک هزاره‌ با درد امکان رهبری افغانستان را نداشته باشد و یک ازبیک بادیدگاه حق برابر با احمدزی و کرزی نیابد، به یاد داشته‌ باشید صد‌ تا کارت قشنگ شهروندی به نام افغان و افغانستانی و نمی‌دانم این و آن توزیع شود، معضل اجتماعی این کشور حل شدنی نیست.

ملت شدن یعنی ظرفیت ایستادن در برابر تاریخ نابرابری و بی‌عدالتی‌ و طرح نو افگندن بر بنیاد عقل و اصول مردم سالاری. به جای طفره‌ رفتن و رجز خواندن، نسل باسواد افغانستان باید تمرین پرورش این ظرفیت را بکند.

تابش فروغ


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   "اراه یافتن به دانشگاه را برای تمام جوانان عزیز کشور خویش از ته دل مبارک باد میگویم. آرزو دارم تحصیل عالی و محیط تحصیلی وسیله آشنایی بیشتر شما با هموطنان تان از سراسر کشور گردد. یک نکته نگران کننده را در احصایه و آمار منتشر شده می بینم که خواستم با شما در میان بگذارم. درصدی راه یافتگان به تحصیلات عالی از ولایاتی که قبلا متهم به داشتن مکاتب خیالی شده بودند بیشتر از ولایاتی است که در آنجا هیچ مکتب خیالی وجود نداشته است. شاید وزارت محترم تحصیلات عالی به این نگرانی پاسخ تخنیکی داشته باشند ولی آمار منتشر شده قطعا همخوانی از دید احصایه و منطق احصایوی ندارد. مثلا ولایاتی هستند که درصدی کامیاب هایشان نسبت به کابل بیشتر است در حالیکه در آن ولایات ولسوال ها به سختی در محوطه ولسوالی شب و روز خویش را سپری می نمایند دستگاه معارف درحالت نیمه فلج قرار دارد. یعنی این آمار نشان میدهد که هر جا که حکومت کمتر نفوذ و تسلط دارد به همان اندازه تعداد کامیاب ها و سویه درسی بلند بوده است. آیا کسی هست این گسست منطقی را واضح سازد"
به پاسخ جناب صالح باید چنی گفت که این گسست منطقی تنها به خاطر نبود شما و نماینده های واقعی و صادق مردم در صحنه صورت گرفته است. نبود برنامه های زمینی و عملی و مردم محور سیاسی سبب این گسست منقطی است. اول که شما برنامه یی ندارید و اگر هم داشته باشید همه ذهنیگرایانه و آسمانیست نه زمینی و عملی. به جای کار در جهت اعمال نفوذ ددر قدمه های قدرت حکومتی و دولتی به گوشه یی نشسته اید و در بهترین صورتش مسابقۀ بایسکل رانی و دوش راه می اندازید. اینست توجیه گسست منطقی در نتایج امتحان کانکور. چون شما نیستید، چون شحنه هاخوابیده اند، دزدان در همه جا دستبرد می زنند.

>>>   در مورد كانكور بايد تحقيق صورت بگيرد. انتخابات گوسفندى كم بود كه حالا كانكور گوسفندى هم عرض اندام كرد!
گفته ميشود از مناطقى كه اصلاً دولت در آنجا وجود ندارد وَيَا دولت بسيار ضعيف است و مكاتب درست فعاليت ندارند بيشتر از مناطق امن كامياب در رشته هاى مختلف وجود دارد!
مخالف ناكامى كسى نيستم اما أنصاف وحق نام خداوند است!

>>>   مردم هيچگاهي از طريق فرمان ها و تداوم جبر تاريخ، افغان نميشوند و نخواهند شد
بايد پيش شرطهاي ملت شدن را در راه هاي تحقق عدالت و همه پذيري جستجو كرد نه در فرمانهاي ملا عمري
بهترين نمونه كه تا حالا در ذهن ما از افغان ترسيم شده اين است كه؛ در حقيقت يك افغان، يك طالب است كه به هيچ مدنيتي بغير از وحشت خودش، احترام ندارددر بهترين حالت يك افغان واقعي عبارت از جنرال طاقت، اسماعيل يون و امر خيل است كه ما نتنها دوست شان نداريم بلكه ازشان نفرت هم داريم، زيرا آنها بجز اهانت، بر ما چيزي ديگري تقديم نكردند، پس به اين خاطر هرگز نميخواهيم همانند آنها يك افغان باشيم مردم، كوچيها را افغان ميگويند، پس چگونه ميشود اين هويت كوچيگري بر ديگران تحميل شود؟ملت شدن بر پايه تحميل هويت و شناسه يك قبيله بر هويت و شناسه ملتهاي ديگر شكل نميگيردملت شدن اين نيست كه تو هويت قبيله يي افغان را با صدور فرمان بر همه گان تحميل نمايي خيلي زشت است كه اينها ميخواهند با فرمانهاي حكومتي شهروندان كشور را يك ملت بسازند، مگر ملت شدن با فرمان دادن نميشود، بلكه ملت شدن در شكستن ديوارهاي تحميلي و جبري شكل ميگيرد، ملت شدن در راه اندازي برابري و برادري پديدار ميشود نه در تحميل هويت يك قبيله بر همگان

>>>   طالبان ماده در وزارت تحصیلات عالی
برای قبایل افغان نه رای و انتخابات اهمیت دارد و نه درس و تحصیل. آنچه مهم است این است که چگونه نیروی جنگی آنان در صفوف طالبان با طالبان حکومتی شان هماهنگ تر باشد و سیاست همیشگی خود را که کشتار مردم بومی، غصب زمین های آنان و تخریب تاریخ آنان است را بهتر پیش برند.
با اعلام شدن نتایج کانکور، بار دیگر نشان داده شد که همانگونه که رای افراد را تعداد گوسفندها در مناطق قبایلی تشکیل می دهد، مقدار قبول شدگان کانکور را نیز نه آن هایی که واقعن قبول شده اند، بلکه روابط کثیف قومی قبیله ای تعیین کرده است. در جایی که صدها میلیون دالر اختصاص داده شده که مکتب ساخته شود، مکتب ها را یا آتش زده و تخریب می کنند و یا آن ها را کانون تروریزم می سازند. در جایی که با زنان و کودکان مانند حیوان رفتار شده و خرید و فروش می شوند؛ در جایی که زنان اجازه بیرون آمدن از خانه را ندارند و انتخابات و رای و مکتب و درس مظاهر کفر و نشانه های لکه دار شدن افتخارات خونین قبایل پنداشته می شوند، یکباره صدها هزار رای تقلبی به تعداد گوسفند بیرون می آید و یکباره تعدادی زیادی که ممکن هنوز صنف ده خود را به پایان نرسانده و یا یکباره از صنف یکم به دهم رفته اند، وارد موسسات تحصیلات عالی می شوند. وقتی هم وارد موسسات تحصیلات عالی می شوند، دانشگاه ها را تبدیل به مراکز تروریزم و دهشت افکنی می کنند.

>>>   فروغ صاحب محترم تحلیل کاملاً منطقی و بجا. اگر متولیان امور صادق اند، این است راه رفتن به طرف یک جامعه دیموکراتیک و ملت شدن.
پروانی


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است