تاریخ انتشار: ۱۳:۴۲ ۱۳۹۴/۱۲/۱۷ | کد خبر: 113119 | منبع: | پرینت |
قریب به یک سال از مرگ مظلومانه فرخنده گذشت. بر علاوه اینکه خودش با درد و رنج عظیم به قتل رسید و مظلومانه جان سپرد، خانواده اش هم از افغانستان فراری شدند و خانه و کاشانه شان را ترک کردند.
در یک سال نه کسی اعدام شد و نه از هم از مجرمان و متهمان چیزی می دانیم.
فکر می کردم مرگ فرخنده انقلابی برای عدالت و پایان ظلم باشد. هرگز نمی دانستم و حس نمی کردم وجدان های ما پس از این هم خفته بمانند. هیچگاه تصور نمی کردم که مرگ فرخنده نیز برای شماری از ما ها فشن فیسبوکی و مدنی نمایی باشد و فقط بهانه ای باشد برای گرفتن چند تصویر و نوشتن چند سطر در فیسبوک، هرگز تصور نکرده بودم که عدالت در افغانستان تا این حد نابود شده باشد. هیچگاه باور نمی کردم دستگاه قضایی افغانستان می تواند تا این حد پرچمدار ظلم و بی عدالتی باشد، باورم نمی شد که سران حکومت تا این سرحد قصی القلب و فراموش کار باشند.
چگونه مگر توانستیم مظلومیت فرخنده را فراموش کنیم؟
آن شعارهایی که سر داده بودیم مگر یاد ما رفت؟
مرگ فرخنده و بی عدالتی در حق او، لکه بسا ننگین بر جبین همه ما است. در این قتل و بی عدالتی، دست همه ما از دولت گرفته تا خبرنگار و فعال مدنی و عالم دین و شهروند عادی رنگین است.
ما هرگز برائتی نخواهیم داشت.
من حیرانم در کشوری که کوچه و پس کوچه اش پر از مسجد و عبادتگاه است و توانمندان اش سال های پی هم حج می روند و هر روز صدها بار هر فردش نام خدا را بر زبان می راند، اگر واقعا باوری بر خدا وجود دارد و این همه چیز برای ریا و تظاهر نیست، پس چرا مظلومیت فرخنده در آن فراموش شد؟
میرویس آریا
>>> نشده است، دیروز خودم شاهد هستم که دوسیه فرخنده از ستره محکمه /دادگاه عالی به خارنوالی جهت اجرای حکم ارسال شد.
با احترام
>>> فرخنده میخواست یک حرکت مدنی اجرا کند ولی بخت اش یاری نکرد چون در لباس اسلام میخواست به اسلام زدیت نشان دهد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است