تاریخ انتشار: ۱۲:۱۱ ۱۳۹۴/۱۱/۱۹ | کد خبر: 111515 | منبع: | پرینت |
سخت است
که حتی تصور کنی
که آزادی پلاکی است
که به بوته خاری گیر کرده باشد
کلاهی است
بی سر و تن
که به هر طرف می غلتد
لنگه پوتینی است
پاره و بی بند
که در گوشه ای از یک شهر جنگ زده
همچون جسدی
با دهانی باز
و چشمهایی وحشت زده
به نقطه ای کور
خیره مانده باشد
جعفر واعظی
>>> سخت است که حتی تصور کنی که آزادی پلاکی است که به بوته خاری گیر کرده باشد ویا کلاهی است که بی سر و تن باشد ، که به هر طرف میغلتد و یا لنگه پوتینی است که پاره و بی بند است که در گوشه یی از یک شهر جنگ زده،همچون جسدی با دهان باز و چشم های وحشت زده به نقطه کور خیره مانده باشد.
حیدر شاعری.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است