ظرفشویی و سگ شویی از جمله اصطلاحات بسیار شکننده ای است که حدود یک دهه، جهت تخریب اشخاص و مجموعه ها در افغانستان کاربرد فراوانی پیدا کرده است.

ریشه تاریخی این صفات به دوران حکومت انتقالی حامد کرزی برمی گردد؛ زمانی او تلاش داشت تا چهره های دموکرات و تحصیل یافته های خارج از کشور را به آهستگی در بدنه دولت نوپای خود جابجا کند تا بلکه کمتر تحت فشار تصامیم و سلایق جبهه مجاهدان که اکثرا متشکل از رهبران جهادی و چهره های حزبی بود، قرار گیرد. بنابراین واژه های سگ شویی و ظرفشویی بیشتر از جانب اشخاصی که منافع خود را با حضور اشخاص فرنگی در خطر می دیدند برای تخریب شخصیت و کم جلوه دادن آنها در صحنه سیاسی، مورد استفاده قرار می گرفت تا جایی که به اکثریت عموم سرایت کرد.

یادم است حدود چند ماه قبل یکی از افراد شاخه حزب گلبدین در تلوزیون یک، با غضب به گزارشگر می گفت: ما اجازه نمی دهیم که هر قاب شو و ظرفشویی بیاید بر سر ما آقایی و رهبری کند.

این نشان می دهد که تا چه اندازه این مفکوره در ذهن عوام جا گرفته که حتی به صورت علنی و بی پروا از شبکه تلویزیونی به اکثریت مهاجران (به اصطلاح خارج رفته ها) توهین صورت می گیرد ولی نکته اینجا است که از جمله نادرات روزگار است که یک چهره آکادامیک که مقام ریاست دولت یک کشور را به یدک می کشد به سادگی و خونسردی خلاقیت و استعداد اکثریت مهاجران را در نظر نگرفته و بگوید افغانستانی هایی که به خارج می روند همه ظرفشو می شوند و تمام.

اشتباه نشود که کار کردن به عنوان ظرفشور و هر گونه مشاغل امثال آن هیچگونه خواری و ذلت به شمار نمی آید بلکه بسیاری از چهره های آکادامیک و سیاسی خارجی هم برای رسیدن به هدف و ادامه تحصیل خود ظرف هم شستند اما ظاهرا چوکی قصر سپیدار و ارگ ریاست جمهوری چشمان رییس جمهور را کور کرده و گوشش را کر کرده است ولی از بخت بد ملتش زبانش را عجیب و غریب به چرخش در آورده است که بدون فکر و اندیشه در هر جایی و هر زمانی سخن می پراکند. افغانستانی ها با وصف تمام مشکلات در خارج به بهترین دستاوردهای علمی رسیده اند که کشورهای دیگر بخاطر بی کفایتی دولت افغانستان کوشش دارند تا اختراعات آنها و دستاوردهای آنها را به نام خودشان ثبت کنند.

همین افغانستانی هایی را که شما هراس دارید ظرفشور شوند با زحمات و تلاش های خود به سرمایه های هنگفت و موفقیت های اقتصادی چشمگیری رسیده اند و توانسته اند به مناطق محروم، فقرا و بی بضاعتان کمک کنند. رییس جمهور همه اینها را می داند اما ظاهرا او کوشش کرده است تا بخاطر حفظ آبروی ریخته شده دولت اش که نتوانست برای ملت خود امنیت، تحصیل و زمینه کار را فرهم سازد از این اصطلاح کوچه بازاری استفاده کند، لغت و اصطلاحی که روزی بر علیه خودش توسط رقبای سیاسی اش استفاده می شد.

پس بهتر بود آقای غنی به جای انسان شناسی چند کتاب ادبیات و دیپلماسی می خواند تا روزی به یک کتله عظیم از رعیت خود توهین نمی کرد.

هادی احمدی

>>>   راستی تکسی ران یادشان رفته است.
چون یک دوستم قصه کرده بود که یک وزیر به بسیار دبدبه به سفارت امریکا خواست داخل شود هنگامیکه کارت خود را به عسکر امریکایی داد و چک کند امریکایی پرسان که در اینجا وظیفه شما چیست گفت که وزیر .............، عسکر امریکای بعد از این که آقا را رهنمای کرد دوباره در جایش آمد و به من گفت که ..... وزیر شما تکسی ران ما بود او جهت ملاقات نمودن با سفارت از کارت وزیری افغانستان استفاده نکرد و برای ملاقات جواز تکسی رانی خود را به من تسلیم کرد.
جناب فراموش کرده که واژه تکسی ران نیز به عقب واژه های قبل الذکر علاوه کردد بهتر خواهد شد.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است