رییس مکافات غاصب اداره امور ریاست جمهوری اسبق با استفاده سوء از صلاحیت وظیفوی علیه من اتهام کاذب تهدید بمرگ اش را در مسیر راه شاه دوشمشیره طراحی کرد بدون اینکه از وسیله واسباب تهدید کننده که اله ناریه یا جارحه نام ببرد. در حالیکه من به جز از قلم واستاتسکوبم به هیچ یک دسترسی و اشنایی ندارم.

به اساس همین اتهام موصوف بود که دو تن از افسران پولیس که در معاینه خانه ام در ده افغانان مصروف کار بودم مرا به دادستانی بردند در دادستانی کمیته قتل وجرح قضیه را مورد بررسی قرار داد.

بار اول بود که به چنین مشکلی برخورد کردم برایم انقدر نگران کننده نبود زیر میدانستم که افراد واشخاص مسلکی قانون دان و عالم حقبین که جز به حقیقت و واقعیت و عدالت به چیزی دیگر ایمان ندارند در دادستانی ایفای وظیفه می نمایند و چون می دانستم که یک موضوع دور از واقعیت است در دادستانی به عزت وحیثیت انسان ها ارزش و اهمیت بیشتر قایل هستند. در همین جا بود که مرا با خود دادستان موظف به دفتر رییس استیناف ولایت کابل برد بعد از عرض احترام به مقابلش ایستادم دادستان موظف مرا به رییس استیناف ولایت کابل معرفی کرد که رییس صاحب داکتر صاحب خدمت شما حاظر است هر امری و هدایتی که شما لازم می دانید اجرا خواهد شد. رییس صاحب استیناف با یک لبخند که همین لبخندش شروع یک حمایت و یک جنایت را حکایه می کرد و ان اینکه تلفونش را برداشت به اداره امور به رییس مکافات ریاست جمهوری تماس برقرار کرد.

رییس استیناف به رییس مکافات اداره امور خطاب کرد که رییس صاحب شما رییس مکافات هستی یا رییس مجازات؟ داکتر در مقابلم ایستاده است انچه شما امر کنید اجرا خواهد شد. بعد از همین مکالمه تلفونی دو ریاست مکافات و ریاست مجازات دست ها و پا هایم زنجیر و زلانه زده شد مرا بطرف نظارت خانه بردند.

من خودم را مانند یک قاتل در زندان یا فتم. این قضیه برای فامیلم بی نهایت مشکل و سوال بر انگیز بود که بدون کدام جرم مشهود چرا اینقدر بی عدالتی در کشور موجود است که با عث سرگردانی بی موجب فامیلم گردید.
در زندان برایم وکیل مدافع تعین کردند. اتهامنامه ام توسط دادستان ترتیب و به محکمه ارسال شد.

نکته قابل توجه در اینجا است، زمانیکه اتهامنامه من ترتیب می شود اتهام رییس مکافات تهدید بمرگش بود که این اتهام را در محکمه ثابت می کرد اما زمانیکه دادستان موظف متوجه می شود که در مورد تهدید بمرگ منگل کدام ثبوتی که بتواند اتهام منگل را برعلیه من ثابت کند وجود ندارد و در محکمه هم دادستان موظف قناعت محا کم ثلاثه را در مورد تهدید بمرگ منگل فراهم کرده نمی توانند بنآ دادستان مطابق اسناد و قانون باید اتهامنامه به اساس تهدید بمرگ تکمیل می کرد و به محکمه ارسال می کرد نه اینکه از منگل که رییس مکافات ریاست جمهوری است حمایت می کردند.

به همین منظور مسیر اصلی اتهامنامه را دادستان مطابق میل خودش تغیر جهت می دهد در حالیکه مطابق به اصل قانون زمانیکه اتهام وارد می گردد باید همان اتهام تعقیب و تحقیق شود نه اینکه برای مدعی راه فرار جستجو کرد زیرا که اثباتش برایش مشکل است قضیه تهدید بمرگ رییس مکافات را به الفاظ رکیک تغیر مسیر می دهند. مطابق به ماده 442 به محکمه احاله می گردد.

سوال در اینجا است که ایا دادستان از قانون بی خبر بود ایا دادستان زمانیکه می دانست که اتهام وارده اساس و ثبوت ندارد چرا سبب سلب ازادی من گردید؟ از این معلوم می شود که دادستان هم تحت فشار امر خود قرار داشت اما می توانست که در برابر ان شجاعت و مقاومت حس مسوولیت پذیری از خود نشان می داد زیرا مسلک و مسوولیت ایمانی و وجدانی که دارد در برابر مردم انسان و انسانیت باید از خود گذری می کرد تا از حیثیت و عزت افراد و اشخاص بی گناه دفاع صورت گیرد. زیرا یگانه کسیکه در این قضیه دخیل است دادستان موظف است سرنوشت یک انسان را تعیین می کند کسی دیگر حق مداخله را درقضیه ندارد.

منگل رییس مکافات چرا به چنین عمل نا جوانمردانه وغیر قانونی خلاف تمام موازین انسانی و حقوق بشری دست زد
قضیه این غصب و همکاری رییس مکافات اداره امور با یک جعلکار غاصب و دزد بحث اول از طریق سایت افغان پیپر به نشر رسید می توانید.

قسمت وسط با نکتایی سرخرنگ با یک چهره ظاهرآ معصومانه کج بودن دهنش که یک فلج وجهی را اشکار می سازد. رحمت الله منگل غاصب رییس مکافات اداره امور است با استفاده از فساد اداری دادن اطلاع کذب همدستی و همکاری اش با یک دزد جعل کار و غاصب خلاف قانون حرکاتش که با استفاده از صلاحیت وظیفوی بنام اداره امور و دارلانشای شورای وزیران تا به حال انجام داده و در اینده انجام خواهد داد مشاهده کنید دیگر به چه خیانت ها و جنایت ها با استفاده سوء از صلاحیت وظیفوی اش دست زده معلوم نیست.

داکتر محمد احسان گلبان

(این خبر در بخش تلکس شایعات سایت شبکه اطلاع رسانی افغانستان نشر شده است)

>>>   خدارا شکر کن که به غضب بعضی افراد بی ایمان امنیت ناملی قرارنگرفته ئی ورنه حالا از تو داغش میساختند حتی مواد انفجاریه را جابجا میکنند و آنرا بنام تو ختم میکنند سرقت میکنند وبرای تو راه جوری میکنند تا بپای تو ختم شود از آأدرس ایمیلت دزدانه ایمیل های جعلی از طرف تو به دیگران ارسال میکنند کمره های مخفی گوچک در محل بودباشت جابجا میکنند همه صحبت های تلفونی ات را ثبت میکنند و آنرا به دلخواه خود ترجمه میکنند تو شرق بگوئی اینها غرب ترجمه میکنند تو راجع به قلم صحبت کنی آنها راجع به کلاشینکوف ترجمه میکنند وده ها عمل غیرانسانی وظالمانه را بپای تو می نویسند .
ر

>>>   خداوند ( ج) شکر کن که دارای صجت کامل هستی وخوب شد که بخیر گذشت خداوند (ج) این ظالمان را نابود سازد جتماً این خبر به گوش شنوای اشرف غنی می رسد وباید در باره چنین غدار ظالم وامسالش تصمیم قاطع بگیرد که در آینده به دیگران پند شود واحتمالاً اگر ریاست جمهوری درین مورد تصمیم نگیرد از قانون خداوند ( ج ) رهایی ندارد به امید صحت مندی داکتر صاحب
ناشناس مردم دوست

>>>   داکتر صاحب خدا را شکر کن که زنده بر آمدی خداوند خودش را به چنان مرضی مبتلا نماید که هر لحظه مرگ خور را از خداوند بخواهد ولی مرگ به سراغش نیاید و تمام مردم از بوی و تعفنش بر وی تف بیندازند و تداوی مریضی اش بدست خودت باشد و ترا خداوند قدرت تداوی او را ندهد
آرزو

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است