معمولا از روزی که به سویدن آمدم و اینکه برای ادغام مهاجرها کار می کنم، روزانه با پیام های فیسبوکی یا سوالات مشکل و گاها عجیب دوستان سویدنی مواجه می شوم.

مثلا: چرا شما فقط مردان جوان تان می آیند بدون خانواده چرا خودت بدون خانواده آمدی؟ ازین قبیل، اصلا چرا می آیید؟

دیشب در مهمانی یکی از دوستان، یکی از سخت ترین سوال ها را پرسید. گفت ما که زندگی می کنیم بعد حدود بیست پنج سال دوست پسر، دوست دختریم و ادامه داد ذهنت نسبت به همه باز تر است، اگر ازدواج کنی یا دوست دخترت، دختری به دنیا بیاورد آیا اجازه می دهی راحت بدون مشکل با دوست پسرش برود و زندگی کند؟

از آن سوال های مشکل بود، مانده بودم چی بگویم؟ چون تا به حال اصلا به این فکر نکرده بودم و خودمان کلی پنهان کاری کردیم تا زندگی کنیم و زنده بمانیم، خوب هر چه هست آسیایی هستیم و... در کل خودم مشکلی نداشته باشم جامعه ای که از آن آمدم و متعلق به آن هستم هزار رقم گپ و گفت...

تلنگری به آنهایی که به اروپا می آیند، فکر چند سال بعد...

علی لایقی

>>>   دریکی از شهر های آلمان، یک زن و شوهر پاکستانی که دختر شان پنهانی دوست پسر داشته است، خبر شدند . هردوی شان دختر شان را در هنگامی که او خواب بوده است به قتل رساندند.
محکمه هردویشان را به جبس ابد محکوم نموده است و دختر خورد سال دیگرشان را به پرورشگاه دادند.

>>>   هر کلچر وفرهنگ زیبایی ها وخرابی های خود را دارد به هیچ فرهنگ وکلچر کسی توهین وتحقیر کرد واینرا هم بدانید که فراموشی از کلچر وفرهنگ اصلی خود انسان را بی فرهنگ وبی کلتور می سازد وخودش در خود گم میگردد برای هرکس فرهنگ وکلچر شان قابل احترام است وانرا باید احترام کرد وگذشت از کلچر اصلی خودش هم نادرست ومنطقی نیست از پدیده های مثبت کلچر خود استفاده شود در هر جا ومکانی که باشد وجهات منفی را فراموش کنند بجای ان از مثبت های دیگری انرا پر کند وهمیش هم پذیری وهمزیستی مسالمت امیز داشته باشد مثبت بین ومثبت نگر باشد نهمنفی بین ومنفی نگر .

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است