از لابلای دردها...

این بانوی کتاب فروش، همسر محمد رسول جهان‌بین، از نویسندگان بزرگ کشور ما است.

شوهرش در بستر بیماری است و خود برای پیدا کردن پول درمان شوهر و تامین احتیاج خانه، شب و روز در جاده های کابل در تلاش فروش کتاب است.

دقیق جایی که کتاب بهایی ندارد.

چه دردناک است بانویی در غم درمان شوهر باشد، شوهر به جز قلم و دربار خداوند چیزی دیگری نداشته باشد و روزانه صدها شکم کلان، با موترهای ضد گلوله شان، از کنار این بانو بی تفاوت گذر کنند!

قریشی

>>>   همینکه کتاب هایش را دزدی نمیکنند هم شکر کند

>>>   ازروزیکه مجاهدمکتب راآتش زده دزدی رامنبع عایدات معرفی کرد تاکنون حتی اولادخودش هم نان مفت ازجیب مردم میخواهد.
وطندار

>>>   سلام . این مراثی مسلمانی هست .

>>>   سلام این کار کاری آبادی است

>>>   از روزيكه كمونيست درين مملكت قدم نهاد، تباهي وبر بادي اين مملكت شروع شد وتا امروز ادامه دارد.

>>>   اری از روزی که کمونیست بر این مملکت کت خدایی کرد تا امروز وطن در اتش فتنه میسوزد . واقعا متاسف هستم . خدایش کمک کند و این نویسنده بزرگ شفاه عاجل پیدا کند ثم امین .
حبیب الله یوسفزی

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است