گنه کرد در بلخ آهنگری...
فیروزی ها و مسعودها و نادری ها و دیگرانی که در این پروژه عظیم همچون دیگر خوان های گسترده ی ارگ چنبره زده اند و خورده اند و برده اند در حاشیه امنی قرار گرفتند که از بزرگنمایی عبدالعلی محمدی و برکناری وی بوجود آمد 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۰۶    ۱۳۹۴/۸/۳۰ کد خبر: 106542 منبع: پرینت

گنه کرد در بلخ آهنگری
به شوشتر زدند گردن مسگری
در سیستم معیوب و مفسده آمیز افغانستان که منافع شخصی و قومی خواص سبب قربانی شدن عوام می گردد؛ همواره وقایع به گونه ای رقم می خورد که قربانیان، مقصر نمایانده می شوند و مقصران، قربانی!

به عبارت دیگر کسانی که پول و پارتی و لابی کافی برای رشوت دادن و خریدن جرایم و پوشاندن عیوب خود ندارند به دام می افتند و در ملأ عام و سرک ها به مجازاتی چندین برابر گناهان کرده و ناکرده خود می رسند در عوض، سردمداران فساد اخلاقی و اداری و اقتصادی و سیاسی به حاشیه امن خود می خزند.

این مقدمه چینی ها برای مصداق آوردن در قربانی شدن عبدالعلی محمدی مشاور اقتصادی محمد اشرف غنی و امثالهم بود که فقط قربانی زدوبندهای پشت پرده ی حکومت با مفسدان و مجرمان می شوند درصورتی که کمترین اختیارعمل از خود ندارند.

با جنجالی شدن قضیه قرارداد خلیل الله فیروزی با ارگ ریاست جمهوری برای شهرک هوشمند در پایتخت که پرونده مختومه شده ی کابل بانک را دوباره در اذهان عمومی زنده کرد، مطابق انتظارها آنکه قربانی شد و آنچه به چشم آمد نه آن کسی بود که باید به سزای اعمالش می رسید و نه آن چیزی بود که رخ داده بود.

همچنان که اعتراض ها و انتقادها از قراردادی غیرقانونی با افرادی غیرمسلکی درخصوص این پروژه کلان ملی شدت می گرفت؛ بیم آن می رفت که کارکنان جزء و افراد دون پایه ای که صرفا مجری اوامر گردن کلفت ها بوده اند زیر دست و پای بی عدالتی له شوند.

در همین راستا، احمدضیا مسعودها و خلیل الله فیروزی ها و منصور نادری ها و دیگرانی که در این پروژه عظیم همچون دیگر خوان های گسترده ی ارگ چنبره زده اند و خورده اند و برده اند در حاشیه امنی قرار گرفتند که از بزرگنمایی عبدالعلی محمدی و برکناری وی بوجود آمد.

چنین است که حکومتداری خوب، مبارزه با فساد اداری و دیگر مفاد تعیین شده جامعه جهانی برای تداوم و توسعه کمک ها به افغانستان هرگز تحقق نیافته است. البته این رویه مختص مفاسد اقتصادی نیست بلکه اعدام های آنی حبیب استالف ها در مقابل رهایی طالبان و زندانیان خطرناک تر از زندان ها روی دیکر سکه است.

کد (8)


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   بیچاره محمدی همه کاسه وکوزه ها سراین بدبخت شکسته شد.

>>>   محمدی مکاتب که نوشته کرده در هر پروگرافش مطابق با مقررات نوشته است. پس ادارات اجرایی چرا مقررات را اجراء نکرده است؟

>>>   در گناه کار بودن محمدی شکی نیست اما به گفته ی نویسنده محترم از دوستان پشتون ما چیزی که کم نیست در ارگ اختلاص کار و رشوت خور اما متاسفانه در رسیدگی به پرونده های انان یک تبعیض کاملا نمایان با دیگر اقوام مشاهده میشود و همواره سعی شده که گناه انان به نحوی توجیح شود,هیچ وقت کسی از مجازات یک غیر پشتون به خاطر فساد و رشوه خواری شکایتی ندارد اما قانون باید برای همه یک شکل باشد و یک شکل اجرا شود.

>>>   جالب این جاست که محمدی میگوید که اگر من خبر میشدم که این قرارداد را خلیل الله فیروزی امضاً میکند، من هیچوقت این مکتوب را ارسال نمیکردم.
اما در عکسی یادگاری که هنگام امضاً قرارداد گرفته شده است، یک نفر هم قواره محمدی را ییدا کردند و در جمله هیات ایستاد نموده، عکس او را گرفتند. در حالی که این آدم محمدی نیست.

>>>   غنی وکرزی یک سکه دورخ اند هردو رخ به طرفداری از طالبان کار میکنند تا طالبان بشکل کامل نابود نگردند در حکومت کرزی اشرف غنی ریس جمهور پشت پرده بود ودر حکومت اشرف غنی کرزی ریس جمهور پشت پرده است دادن ماهوار مبلغ چهارصد هزار دالر از خزانه ملت جهت مصارف دفتر کرزی ریس جمهور مخلوع چه مفهومی را افاده میکند واضح میگردد که ما دو ریس جمهور در افغانستان داریم وهردو ریس جمهور کرزی واشرف غنی نمی خواهند که طالبان خاین وطنفروش بطور کل نابود شوند در ظاهر علیه طالبان خیزوخرپ میکنند ولی در خفا انها را از هر حیث کمک میکنند تا از بین نروند یکی شان ولسوالی چرخ لوگر را برای طالبان ساحه امن تعین کرده بود ودیگراش ساحه دندغوری بغلان را ساحه امن طالبان ساخته است که بالاثر ان شمالرا نامامن ساخته وباعث سقوط قندوز بدست طالبان شد .

>>>   چوکی دولتی چقدر شیرین است، تا سرحد بی وجدانی شخصیت انسان ها را تنزل می دهد

>>>   باید فیروزی دوبار ه به زندان رود و احمد ضیا مسعود و سعادت نادری هر دو افراد مفسد روشوت خور از کار بر کنار شوند محاکم شوند.

>>>   گنه كرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری
گنه کرد دربلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری

صدها سال پیش در زمان پادشاهی، آهنگری بود که در شمال خراسان زندگی می کرد. او بجز آهن و آتش و کوره آهنگری و مخالفت با حاکم وقت به کاری دیگر مشغول نبود! از صبح خروس خوان تا بوق شب کار او ساخت شمشیر، قمه و چاقو بود. تا ادوات رزمی را در اختیار مخالفان حاکم قرار دهد. والی شهر مربوطه (همان شهر بلخ خودمان را می گویم!) در پی چاره اندیشی، نامه ای برای سلطان فرستاد تا برای این مشکل از پایتخت کسب تکلیف کند. آن زمان پست پیشتاز را سه کبوترنامه بر تشکیل می داد. در صورتی که دو تا از کبوترها در بین راه طعمه شکارچی ها می شدند یا آدرس اداره پست مرکز را گم می کردند حداقل سومی به مقصد می رسید.

پادشاه نالایق به مجردی که نامه را خواند، حکم قتل آهنگر را صادر کرد و طی نامه ای جوابیه را توسط پیک ارسال نمود. اما از بخت بد و خوش روزگار، این بار حادثه ای عجیب شکل گرفت؛ یعنی وقتی سه تا کبوتر پیک نامه بر به پرواز درآمدند، یکی از کبوترها که جفت عاشقش در شوشتر زندگی می کرد، کارمند اداره پست شوشتر بود، بجای شمال مسیر جنوب را در پیش گرفت و در شوشتر به زمین نشست. نامه با مهر حکومتی به دست والی شوشتر رسید.
والی شوشتر از سه باب تعجب نمود. باب اول: در شوشتر هیچ شخص مخالفی وجود نداشت. همه مطیع و فرمانبردار بودند. باب دوم: اصلا در شوشتر دکان آهنگری نبود. مردم برای این کار به شهرهای مجاور می رفتند. باب سوم: کبوتر نامه بر اصرار و تأکید می نمود که نامه را درست به مقصد آورده است و اشکال از اداره پست نیست. حاکم شوشتر برای اینکه حکم حکومتی اجرا گردد. پس از مشورت به این نتیجه رسید که، باب اول: در زبان مردم مرکز نشین به فلز مس، آهن می گویند. باب دوم: احتمالا شوشتری ها هم به دلیل رفاه اجتماعی بالا تبدیل به شمال شهری شده اند، نامه پس درست ارسال شده است
( ر )

>>>   واقعیت همین است که در فوق گفته شده است. جانیان اصلی در قصر نشسته اند و از مسئولین رده های پائین چون غذای توپ بهره کشی میکنند. اگر مسعود و نادری و عبدالله و اشرف غنی وجدان میداشتند و در دزدی با فیروزی و هم قماشان او همدست نمی بودند، باید با افشای این افتضاح غیرقابل باور، کسانی را که در آن شریک بودند به پای محاکمه می کشیدند و روانهٔ زندان میکردند. پیداست که این خائنین خود عضو باند مافیائی اند که با استفاده از دستگاه حکومت، دست به چنین سرقت ها میزند. معلوم نیست که حرص این دزدان مال و شرف و جان مردم چه وقت به پایان میرسد. چنین پیداست که اینان تا آخرین رمق حیات نیز از دزدی و جنایت و خیانت در حق مردم دست بردار نخواهند بود. چنانکه گفته اند:
چشم تنگ دنیا دار را یا قناعت پر کند یا خاک گور
قلندرشاه

>>>   مقصر اصلی نا بسامانهای کشور کاهلی رهبران
علت کاهلی رهبران ضعف و شناخت از شاخص های دولت داری خوب است و مهمترین عامل آن این است رهبران حکومت به درستی نمی دانند پالیسی سازی در برنامه ریزی های فعال ساختن پروژه کاری عام المنفعه چه نقش در ایجاد شغل برای مردم این سرزمین رنجدیده و چه نقش در رسیدن به هدف رشد اقتصادی دارد .
از جمله عوامل کاهلی دیگر رهبران عدم راهبرد کاری در رفاه و امنیت اجتماعی جزء کار کرده های حکومت به حساب می رود امید می رفته که رهبران حکومت در طی یک سال برای اتباع کشور امکان کار و سر پنا را فراهم می کنند. اما مردم را فریب داده و می دهند کسانی که در زیر ریش رهبران در زیر خیمه ها زندگی می کنند آنها در چی وضعیتی قرار دارند؟ آیاکسی به آنها توجه کرده است ؟ آیا آنها نیز در این فصل برف وباران چیزی برای گرم کردن خانه خود دارند؟

>>>   گفته اند « تا احمق بدنیا باشد ، مفلس محتاج نمی ماند » چقدر بجا گفته اند .آنعده که بخاطر مهر موره دست بخانه مار داخل میکند به حیات خود بازی میکند ، جناب محمدی از همین قماش اشخاص است ، بیک پست مشاوریت مغرور شد و فکر میکرد که معاون ریس جمهور است ، بهمین تصور مکاتب بوزارتخانه ها به امضای خود فرستاد ، اگر ریس جمهور هدایت شفاهی داده باشد باید در مکتوبیکه نوشته بود تذکر میداد که طبق هدایت شخص ریس جمهور موضوع به شما نگاشته شد ، درین صورت مقصر پنداشته نمی شد ولی اقای محمدی باوجودیکه صلاحیت نوشتن چنین مکتوب را نداشت با نوشتن آن سر افگندگی را کمائی کرد. یعنی دست بخانه مار زده است و در حالیکه موقف آقای مسعود نسبت به آقای محمدی والاتر است چر این مکاتب را او ننویشت ؟ لذا دست پاک رندان قرار گرفت و تمام گناه بدوش محمدی بار شده است . اما طوریکه من درک میکنم این قضیه را با چنین ابعادی که دارد محمدی بدون هدایت ریس جمهور انجام نداده است . حضور معاون سنا ،وزیر ومشاور حکومتداری خوب وغیره از صلاحیت محمدی خارج است ، پس چه کاسه ها زیر این قضیه مکتوم شده است؟ وحالا که هیات تعین شده و محمدی از وظیفه دور شده ، نتجه چه میشود ؟ جواب من این است که: ریس جمهور و دیگران بشمول محمدی به این توافق رسیده اند که برای مخفی ساختن و بیخبر بودن ریس جمهور از قضیه آقای محمدی را فعلاً مقصر معرفی کند و بعدا توسط هیات برائت داده شود و اعاده حیثیت شود و کمافی السابق به وظیفه ادامه بدهد ، هم لعل بدست آید هم دل یار نرنجد ، وهم یاران با وفای کرزی و سردمداران فعلی در زندان نمانند و فقط چند مامور بی واسط محبوس خواهند ماند غم نخورید چنین میشود
خاموش از فرانسه

>>>   محمدی صاحب که هم به اندازه خودش شریک بود. اما که بلع نتوانست حیفش

>>>   آقای محمدی بهیچوجه بی تقصیر نیست. به حقوقدانی که نفهمد که مشاور صلاحیت اجرایی ندارد، چه باید گفت؟؟ محمدی صاحب با یقین کامل این موضوع را میفهمید و آگاهانه با مسعود و نادری و ایزدیار و غیره معامله و توطیه کرد. آخر او بیچاره هم دل دارد و نباید از دیگران عقب بماند در غیر ان گوشش از....... .
اما اگر موضوع اینست که چرا مسعود و ایزدیار وغیره را کسی چیزی نمیگوید با مقاله نویس همنظر هستم.
و دیگر اینکه مسعود و ایزدیار و مانند انها هم زور دارند و هم از «سرزمین مقدس» اند!!!!

>>>   تا نباشد چيزيكه نگويند چيز ها ! من روز ها در اين سايت نوشته كردم كه در كجاى .... پيسه بود كه همه از كوه پايان شدن ودر شهر ها آمدن بمليون ها دالر وقيمت ترين موتر هاى دنيا در نزد اينها بود وبعد ازمدت زمان هر زمين را غصب كردن وبلند منزل أباد كردن معلوم است كه در زمان جهاد هم حق بيچاره هاى كه بادشمن روبرو جنگ ميكردن حق شان خورده شده واز اين مردارخور ها ناراض شهيد رفتن ويگان نفر كه زندهمانده امروز بسختى يك لقمه نان راپيدا ميكند ،يك دوست من كه در خير خانه حالا زندگى ميكند همراهى فهيم (مارشال جنگ دوم شمالى ) در يك سنگر ويكجا جهاد كرده او از پنجشير است مالك يك افغانى نيست اما همسگرانش پيسه هاى خودرا جمع كرده نميتوانند چرا دزد نبوده جهادى براى خدا كرده بودنه براى دالر نه براى چوكى ومقام حالا تفاوت را ببينيد ،سالها من سوْال كردم كه فرق بين حلال وحرام چى است اما يك جهادى جواب نداد ،وزيرچور ،خانه هاى كارته پروان ، مقابل سفارت انگلستان يك پارك بود هوتل هاى تايمنى ،سر كوتل خيرخانه ،زمين هاى دورادور قرعه ،تپه هاي كوتى ستاره پغمان وخانه هاى كه بالاى تپه پغمان جورشده اينها حلال است ياحرام ،ايا پيسه هاى كه اين خانه ها جور شده حلال است يا حرام واز كدام مدرك پيدا شده؟.
مسافرجبرى

>>>   به نظر می رسد نوشته اصلی توسط خود محمدی نوشته شده است.

>>>   بزرګان ما میګویند : باماه نشینی ماه شوی بادیګ نشینی سیاه شوی بلی عاقبت کارمحمدی درحکومت فساد وفسادپیشګان وامثال محمدی ازقبل آشکار است کارکردن دررده های بالای فساد هنوزهم جزایش کم است نه غنی کدام صلاحیت دارد که جلوفسادرا بګیرد ونه عبدالله این رد
ه های دوم وسوم چه خواهند کرد بجزاینکه خود ملوث ویاهم بدنام شده طرد شوند

>>>   شوشتر کجاست و نام کدام شهریست؟

>>>   شوشتر از با قدامت ترین شهرها در ولایت خوزستان است و نزدیک شهر باستانی شوش است در آن موقع بلخ از شهر های بزرگ شمال شرقی ایران زمین و شوشتر از شهرهای جنوب غربی آن بوده است و ضرب المثل برای آن است که کسی که گناهی ندارد و صد ها فرسخ از جرم و جنایت دور بوده را به گناه دیگری متهم کنند.

>>>   صدها سال پیش در زمان پادشاهی، آهنگری بود که در شمال خراسان زندگی می کرد. او بجز آهن و آتش و کوره آهنگری و مخالفت با حاکم وقت به کاری دیگر مشغول نبود! از صبح خروس خوان تا بوق شب کار او ساخت شمشیر، قمه و چاقو بود. تا ادوات رزمی را در اختیار مخالفان حاکم قرار دهد. والی شهر مربوطه (همان شهر بلخ خودمان را می گویم!) در پی چاره اندیشی، نامه ای برای سلطان فرستاد تا برای این مشکل از پایتخت کسب تکلیف کند. آن زمان پست پیشتاز را سه کبوترنامه بر تشکیل می داد. در صورتی که دو تا از کبوترها در بین راه طعمه شکارچی ها می شدند یا آدرس اداره پست مرکز را گم می کردند حداقل سومی به مقصد می رسید.
پادشاه نالایق به مجردی که نامه را خواند، حکم قتل آهنگر را صادر کرد و طی نامه ای جوابیه را توسط پیک ارسال نمود. اما از بخت بد و خوش روزگار، این بار حادثه ای عجیب شکل گرفت؛ یعنی وقتی سه تا کبوتر پیک نامه بر به پرواز درآمدند، یکی از کبوترها که جفت عاشقش در شوشتر زندگی می کرد، کارمند اداره پست شوشتر بود، بجای شمال مسیر جنوب را در پیش گرفت و در شوشتر به زمین نشست. نامه با مهر حکومتی به دست والی شوشتر رسید.
والی شوشتر از سه باب تعجب نمود. باب اول: در شوشتر هیچ شخص مخالفی وجود نداشت. همه مطیع و فرمانبردار بودند. باب دوم: اصلا در شوشتر دکان آهنگری نبود. مردم برای این کار به شهرهای مجاور می رفتند. باب سوم: کبوتر نامه بر اصرار و تأکید می نمود که نامه را درست به مقصد آورده است و اشکال از اداره پست نیست. حاکم شوشتر برای اینکه حکم حکومتی اجرا گردد. پس از مشورت به این نتیجه رسید که، باب اول: در زبان مردم مرکز نشین به فلز مس، آهن می گویند. باب دوم: احتمالا شوشتری ها هم به دلیل رفاه اجتماعی بالا تبدیل به شمال شهری شده اند، نامه پس درست ارسال شده است.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است