تاریخ انتشار: ۱۳:۲۱ ۱۳۹۴/۸/۲۶ | کد خبر: 106357 | منبع: | پرینت |
وای اگر اين موج موج داد خواهی بشكند
زير بار شب شكوه صبحگاهی بشكند
كفتران بی قرار صلح! نگذاريم باز
در قفسها بالهای دادخواهی بشكند
بشکند گر روزن امیدِ روشن صبحگاه
شب ستون برقها در چهار راهی بشکند
آه ای نقاش سطل نور را لبریز کن
تا که بر دیوار، نقش روسیاهی بشکند
آه ای آواز خوانِ دستگاه شورما
از طنینت برج عاج شب به چاهی بشكند
شرم دار از خون سبز سبزهها ای داس سرخ
مرگ سرخت باد اگر ساق گیاهی بشکند
نسل گل برباد خواهد رفت اگر ساطور سرخ
گردن گل را به حکم دادگاهی بشکند
ای جوانان عجم جان من و جان شما
عظم تان گر بشنکند پشت سپاهی بشکند
زير خشم مشت های محكم و سرشار تان
عاقبت درهاي قصر پادشاهی بشكند
با خرد بشكن فسون قوم و مذهب را كه صبح
بار دنيا روي شاخ گاوماهی بشكند
با قلم نی های نو در پنجه هاتان عاقبت
زير مشق عشق كاغذهای كاهی بشكند
ازبک و تاجیک و پشتون و هزاره يک شويم
تا كه بنياد تباهی و سياهی بشكند
شريف سعيدی
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است