تاریخ انتشار: ۱۳:۰۹ ۱۳۹۴/۸/۲۴ | کد خبر: 106230 | منبع: | پرینت |
افغانستان از جمله کشورهای محدود جهان است که از چهار دهه بدین سو در جنگهای داخلی، منطقه ای و جنگهای فرامنطقه ای میسوزد. این جنگها جان میلیونها افغانستانی بیگناه را گرفته و میلیونها افغانستانی دیگر را معلول و مجبور به ترک دیار ایشان کرده است. با ایجاد حکومت وحدت ملی وضعیت امنیتی، اقتصادی و سیاسی کشور وخیمتر و بدتر شده است. بیکاری، اعتیاد به مواد مخدر، کشت تریاک، مهاجرتهای غیرقانونی، فرار مغزها، خشونتها، فساد اداری، تلفات و جنگهای مسلحانه به اوج اش رسیده است اما رهبری این حکومت به جای حل معضلات حاد و مزمن درگیر تقسیم قدرت و سرمایه ملی هستند. به جای رسیدگی به مشکلات، حکومت تمام انرژیاش را مصرف پنهان و کتمان نمودن حقیقت میکند. در چنین وضعیت افغانستانی ها حقدارند تا برای نجات خویش بیندیشند و برای بیرون رفت از این بحران تصمیم جدی اتخاذ کنند.
در عدم موجودیت یک راهبرد درست دفاعی و رهبری وزارت دفاع ناامنیها از شرق و جنوب به شمال و غرب کشور گسترشیافته است. علاوه بر گروههای شورشی طالبان و حزب اسلامی گلبدین حکمتیار گروههای دهشت افکنی چون القاعده، داعش، تحریک طالبان پاکستان، تحریک اسلامی ازبکستان و گروههای دیگر هراس افکنی فعالیتهای خویش را در افغانستان وسعت دادهاند. تلفات نیروهای امنیتی کشور بیسابقه است و حکومت مردم و رسانهها را در تاریکی نگهداشته و از ارائه معلومات و ارقام دقیق تلفات این نیروها خودداری میکند. از سوی دیگر مخالفان مسلح به اشارههای بیگانگان و دشمنان کشور به ترور و کشتار بیرحمانه هموطنان خود ادامه میدهند و تفنگ بهدست مصروف تخریب افغانستان هستند.
گروه داعش و طالبان در شهرهای بزرگ کشور و حتی در دروازههای پایتخت حضور گسترده دارند. گروههای تندرو، شورشیان و تفنگ سالارن محلی در مناطق دور دست کشور تشکیلات موازی با حکومت ساختهاند و حتی اخیرا سقوط ولسوالی ها در شمال و شرق کشور بهدست مخالفان مسلح مایه نگرانی جدی ساکنان این مناطق گردیده و صدها افغانستانی مجبور به ترک منازل ایشان گردیدهاند. مداخلات و حملات سازمان استخباراتی و ارتش پاکستان در ولایات مرزی کشور باعث تلفات وسیع نیروهای امنیتی افغانستان گردیده و بعض از حلقات در حکومت برخلاف اراده مردم به همکاریهای استخباراتی با پاکستان ادامه میدهند. توافقنامه ننگین همکاریهای استخباراتی با پاکستان باعث تضعیف مورال و اعتماد نیروهای امنیتی گردیده است. از سوی دیگر مخالفان مسلح توسط سازمان های استخباراتی پاکستان علیه هموطنان ایشان تمویل و تجهیز می گردند.
در نبود یک راهبرد متوازن اقتصادی کشور با بحران جدی اقتصادی روبرو است. گراف بیکاری صعودی بوده و هزاران افغان را مجبور به ترک کشور نموده است. روند سرمایه گذاری، صنعت و صادرات بطی شده و افغانستان به یک کشور کاملا مصرفی و منحصر به کمکهای خارجی مبدل گردیده. نظر به احصاییه وزارت مبارزه با مواد مخدر زرع، تولید، تورید و استفاده از مواد مخدر در کشور بیسابقه بوده و ارقام ارائهشده توسط این وزارت نشان میدهد که زرع تریاک در کشور با تفکیک رژیم طالبان چند برابر شده است. فساد گسترده مالی در ردههای مختلف از عامل اصلی افزایش ناامنیها، رکود اقتصادی و ازدیاد مواد مخدر گردیده است. بیش از صد هزار جوان افغانستان در جریان آخرین امتحان کنکور بینتیجه ماندهاند و حکومت برای تسهیلات اشتغال و یا ادامه تحصیل برای این جوانان ناکام مانده است. بیکاری جوانان را بهسوی استفاده از مواد مخدر و پیوستن به صفوف مخالفان ترغیب نموده و باعث خلاء بزرگ میان نسل جوان و حکومت گردیده است.
پالیسی متناوب خارجی و دستگاه ضعیف دیپلوماسی حکومت بستر مداخلات کشورهای خارجی را در کشور فراهم نموده و عدم هماهنگی میان رهبری حکومت در روابط خارجی، افغانستان را به میدان مسابقات سیاسیون خارجی مبدل نموده است. به علل عدم موجودیت استراتژی واحد و هماهنگ میان رهبران حکومت و شرکای بینالمللی ایشان روند مصالحه با مخالفین مسلح اعم از طالبان و حزب اسلامی گلبدین حکمتیار به بنبست رسیده است. حکومت میکوشد از راههای غلط، توسط افراد غلط، در مکانهای غلط و با میانجیگری جناحهای غلط روند مذاکرات را ادامه دهد. حکومت فاقد راهبرد و اراده سیاسی مشخص برای مصالحه و صلح پایدار در کشور است. رهبری حکومت هیچکسی خارج از حلقه شخصی خویش را اجازه نمیدهند که در حکومت شریک باشد و ایشان که از یک سال بدین سو روی تقسیم قدرت مجادله دارند، بههیچعنوان حاضر نخواهند بود که جناحهای مخالفان مسلح را هم شامل حکومت سازند. پس نشست ها با نمایندههای بیصلاحیت مخالفان مسلح فقط عوامفریبی است و بس.
پیششرطهای مخالفان مسلح برای آشتی و صلح تعدیل قانون اساسی کشور، سهیم بودن ایشان در حکومت و نظام سیاسی است. پیششرطهای حکومت برای مذاکره با طالبان، پذیرفتن قانون اساسی، قطع روابط با گروههای تروریستی و توقف جنگ و خشونت است. موارد پیشنهادی حکومت را اگر فرضا مخالفان مسلح بپذیرند پس ایشان از شهروندان مطیع و صلحدوست کشور خواهند بود و با پذیرش چنین شرایط نیاز به مصالحه وجود نخواهد داشت. حکومتی که خود به این ارزشها وابسته نباشد چطور میتواند مخالفان خود را وادار سازد تا این شروط را بپذیرند؟ با وجود اینکه حکومت تغیر قانون اساسی را فراتر از صلاحیت خویش و برخلاف منافع ملی میداند اما ریس جمهور و ریس اجرایی قبل از تشکیل حکومت وحدت ملی روی تعدیل قانون اساسی و تغیر نظام از ریاستی به پارلمانی برای حفظ منافع خویش توافق نمودهاند اما این پیششرط مخالفان را برای صلح مکررا رد کردهاند.
زمان آن فرارسیده است که مخالفان مسلح از خونریزی بیشتر مسلمانان و هموطن خویش دست برداشته دوست و دشمن خودرا تفکیک کنند. مردم باید برای حفظ دستاوردهای یک دهه گذشته که با خون هزاران افغان و میلیاردها دالر پول اعانه خارجی بهدستآمده است و برای نجات کشور از این بحران وخیم، ملت غیور افغانستان حق دارد که برای بهبود و تغیر نظام دستبهکار شود. این بحران میتواند فقط توسط برگزاری یک مجلس بزرگان حقیقی با اشتراک نمایندههای واقعی به شمول مخالفان مسلح، حلوفصل شود. سازمان ملل متحد باید مسوولیت وساطت، آتشبس میان طرفین درگیر، نظارت از برگزاری مجلس بزرگان و کارکردهای حکومت عبوری را به عهده گیرد. فقط یک مجلس بزرگان حقیقی میتواند راهحل مشکلات و بحران را جستجو نموده و برای تشکیل یک حکومت عبوری که زمینه ایجاد حکومت مشروع، همهشمول و قابلقبول برای همه افغانستانی ها باشد، زمینه فراهم کند. هر نوع تاخیر در راهحل این بحران مغایر منافع ملی بوده و نه تنها باعث بدبختی افغانستان، بلکه باعث ناامنی در منطقه و جهان نیز میگردد.
محمد شفیق
>>> یکی از عوامل اصلی و بسیار مهم در انجام عملیات تروریستی و ظهور گروه های افراطی ستیزه جو و تکفیر گرای اسلامی مجری و عامل اینگونه عملیات، ریشه در احساس و باور آنها به نقش دشمنانۀ غرب در عقب ماندگی، ضعف و شکست دنیای عرب و مسلمانان در برابر دنیای غرب دارد. سلطه و اشغالگری غرب بر سرزمین های اسلامی در سده های نوزدهم و بیستم، شکست اعراب در جنگ های سه گانه با اسرائیل و عقب ماندگی رو به گسترش و فزایندۀ مسلمانان در سده های اخیر در تمام ابعاد حیات از دنیای غرب به خصوص در عرصۀ علوم انسانی و طبیعی، این گروه ها را بگونۀ واکنشی در جنگ و عملیات تروریستی با غرب و دولت های مورد حمایت غربی ها در کشور های اسلامی می کشاند. نکتۀ قابل توجه و تامل این است که آنها ستیزه جویی خونین و تروریزم خود را از نام و آدرس اسلام و جهاد انجام می دهند تا ضعف و شکست مسلمانان را در برابر غرب قدرتمند و غالب جبران کنند و به همان اقتدار صدر اسلام، یعنی دوران جهاد، فتوحات، تشکیل خلافت اسلامی و غلبه بر جوامع و سرزمین های مختلف بر گردند.
اما تمام این گروه های افراطی خشونتگر و خون ریز که از راه خون و خشونت و ایجاد رعب و وحشت با سر بریدن و زنده سوزاندن آدم ها در صدد جبران ضعف و شکست مسلمانان در برابر غرب و تمدن غربی و تشکیل خلافت و امارت اسلامی هستند، مرتکب دو خطای بزرگ می شوند:
1- چشم پوشی از واقعییت زمان و تاریخ.
2- ناتوانی در درک و یا انکار از ضعف و شکست علمی و تمدنی در برابر اقتدار و تمدن غرب.
در حالی که ضعف و شکست علمی و تمدنی نه با ارعاب و تروریزم، بلکه با برتری در عرصۀ علم و تمدن قابل جبران است؛ آیا این گروه ها، به چنین درک و فهم می رسند؟ و آیا آنها توانایی و ظرفیت جبران را با برتری علمی و تمدنی از غرب، در خود ایجاد
خواهند کرد؟
>>> یگانه راه حل افغانستان نابودی مرکز تولید طالب داعش در بگرام وبلوچستان پاکستان است. و بیرون راندن پدران طالب داعش یعنی دزدهای غربی ناتو از افغانستان
>>> شفیق جان. ندانستم که چرا از نوشتن تخلص خویش درین نبشته امتناع ورزیده اید؟
میدانم که اگر تخلص تان را مینوشتید, حساسیت ها بیشتر از بیش برانگیخته می شد. حالا دست اندرکاران سایت وزین افغان پیپر نیز با خواندن نوشته طویل تان شما را نتوانسته اند, شناسایی کنند.
برای تان باید بگویم که طالب پاکستان است و هرچند شما و پروژه تان درفشانی کنید, مردم انان را جنایتکاران و بربران میداند.
شما این بار از طریق این ساین بسیار ماهران داخل این سایت شده اید.
>>> برادربزگوار اقای محمدشفیق سلام
مشکل اصلی تشخیص وشناختن همین بزرگان حقیقی است.امروز همه بزرگان وروشنفکران افغانستان به دنبال منافع خودشان است لذا اگریک نهاد بی طرف براساس میعارهای مشخص،سابقه وفعالیعت های گذشته انان، این بزرگان حقیقی راانتخاب می نمود وگرد هم میاورد شاید موثر گردد. اگرانتخاب این بزرگان مطابق گذشته دور هم جمع شوندبه جز تمویل هزینه سنگین به ملت افغانستان کارکرد مثبت نخواهد داشت
مهاجر دور از وطن دانشجوی ماستری جامعه شناسی
>>> اقای شفیق جنایتکاران طالب وداعش وحزب اسلامی گلبیدین وغیره شان از جمله هموطنان ما نیستند وانها دشمنان مردم وکشور ما و اشخاص وطنفروش بیگانه پرست اند هرگز انها برادان وهموطن ما شده نمیتوانند نباید انها را بنام هموطن وبرادر با مردم ما پیوند دهید اگر طالبان وگلبیدین واعضای ان از جمله هموطنان ما می بودند به مادر وطن خیانت تاریخی نمیکردند و نمی خواستند که به دشمن دیرینه کشور ما پاکستان در تسخیر خاک ما همکاری وهم یاری کنند وافغانستان را بصوبه پینجم پاکستان تبدیل کنند وبیرق سه رنگ کشور ما راپایین وبجای ان بیرق پاکستان را بلند کنند وبه اطفال وطن وزنان وپیر مردان ما دلسوز میبودند هرگز بر علاوه قتال شان سر انها را از تن شان جدا نمیکردند وبه خواست بیگانه ازیت وازار ودست درازی به ناموس این کشور دستدراز نمیکردند واین کار را بخود ننگ وعیار میدانستند پس ترورستان طالب وحزب اسلامی گلبیدین وگروه حقانی وسایر ترورستاندیگر هر گز هموطن وهم دین وبرادر ما نیستند .
>>> به : یکی از عوامل اصلی و بسیار مهم در انجام ....
آنچه شما در نوشته خود ریشه تروریسم و افراط گرائی در منطقه نوشته اید فقط یکی از عوامل ایجاد گروه های تکفیری در این منطقه و در این زمان است نه همه آن . در قرن نوزدهم یعنی در زمانی که هنوز بخش عمده ای از سرزمین اروپا در تملک خلافت عثمانی بود جنبش وهابیت به سرزمین عراق یورش برد و اماکن مقدسه کربلا و دیگر شهر ها را ویران کرد و در شهرهای عراق قتل عام به راه انداخت . می دانید که در آن تاریخ هنوز هیچ کدام از حوادث تحقیر آمیزی که شما در نوشته اتان نام برده اید هنوز رخ نداده بود . بسیار قدیم تر از این زمان ما شاهد جنبش های خشونت بار و تکفیری مانند خوارج و قرمطیان و اسماعیلیه و غیره در جهان اسلام هستیم که هرکدام صحنه های خونین و سهمناکی در تاریخ از خود به جای گذاشته اند . حتی در همان اوائل اوج گیری اسلام دو نفر از چهار تن خلفای راشدین قربانی همین تند روی ها و کج فهمی ها از اسلام شده اند . پس ریشه این تفکر بسیار عمیق تر و قدیمی تر از آن چیزی است که شما در نوشته اتان به آن اشاره کرده اید .
جان گرفتن دوباره این مار خفته در زمان ما بر خلاف نظر شما واکنش طبیعی بخش افراطی مسلمانان به تحقیر ها و شکست از غرب نیست . یکبار دیگر اهداف این گروه ها و مردمی را که توسط این تروریست ها مورد هدف قرار داده اند از نظر بگذرانید ، حامیان مالی ، رسانه ای و لجستیکی این گروه ها را مورد بررسی قرار بدهید . دشمنان واقعی این گروه ها را که در این چند سال تمام توان خود را صرف از بین بردن این گروه های افراطی کرده اند ببینید شاید نظرتان عوض شود . البته منکر این قضیه نیستم که بخشی از این حرکت از کنترل حامیان آنها خارج شده است اما هنوز بدنه اصلی این به اصطلاح جنبش اسلامی ضد غرب همچنان ابزاری است در دست غرب که بهره خود را از آن می برد و گرنه قطع شریان درآمد های این گروه ها و زدن مسیر تجهیز این گروه ها که برای غرب خیلی کار مشکلی نمی تواند باشد .
موفق باشید
شهروند - ایران
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است