تاریخ انتشار: ۱۴:۰۶ ۱۳۹۴/۸/۲۱ | کد خبر: 106072 | منبع: | پرینت |
استعفای محمد اصغر سروش، مجری برنامه سیاسی (زاویه) رادیوتلویزیون راه فردا در پیوند با اظهارات اخیر استاد حاجی محمد محقق، معاون ریاست اجرایی حکومت وحدت ملی
بسم رب شهدا و صدیقین
درود بی پایان نثار شهدای گلگون کفن افغانستان، شهید وحدت ملی استاد عبدالعلی مزاری (ره) و شهدای اخیر زابل
شهید قلب تاریخ است و شهادت، افتخار نسل تاریخ ساز. شهید و شهادت، دو مفهومیست ویژه انسانهای آزاده، مبارز، عدالتخواه و حق طلب. ویژه انسان های که نه برای خود، بل برای مردم و تاریخ شان زندگی کردند و زندگی مینمایند.
عبدالخالقِ هزاره شهید، ابراهیم گاو سوار شهید، میریزدان بیگ شهید و بلاخره رهبر عدالتخواه و مبارز، شهید وحدت ملی استاد عبدالعلی مزاری شهید و هزاران هزار شهدای مبارز و گلگون کفن دیگر، خود آگاهانه و عاقلانه، راه شهادت، مبارزه، عداتخواهی، حق خواهی و حقطلبی را اختیار کردند و با خط سرخ خون خود، تاریخ ما را رقم زدند و برای ما هویت بخشیدند. هویتی که افتخار ما و نسلهای بعدی ما خواهد بود.
شهدای گلو بریدهٔ زابل نیز جزء همین شهداست که با گلوی بریده و تن های بی سر شان، صفحه جدیدی را در تاریخ سیاسی کشور خلق کرد. شهدای اخیر زابل، بی رحمانه به شهادت رسیدند، آنهم فقط و فقط به دلیل هویت قومی و نژادی شان و به دلیل متعلق بودن به مردمی که جز افتخارات بزرگ در تاریخ افغانستان، چیزی دیگری در کارنامه خود ثبت نداشته است. آنان، به فجیحترین و غیر انسانیترین شکل ممکن، ذبح گردیده، رگهای گردن و حلقوم شان بریده شده و حسینوار، سر از تن شان جدا گردیده است. جنایتی که در زابل توسط غداران و جانیان و خونخواران خلق گردید، نه در قاموس اسلامیت میگنجد و نه در قاموس انسانیت. شهدای گلو بریده و سر از تن جدا شده زابل، صفحه جدیدی را در تاریخ سیاسی افغانستان ایجاد نمود و رقم زد که هیچ بدیلی نمیتواند داشته باشد. آنان بعد از ماهها اسیر و اسارت، جام شیرین شهادت را نوشیدند.
بنابراین، مردم افغانستان با بیداری کامل و آگاهیِ لازم، همه باهم به پا خیستند و برای دادخواهی از ننگ و ناموس و عزت و شرف شان، از گلوهای بریده و تنهای بی سرِ مادر و پدر و دختر و خواهر شان، در برابر کاخ نشینان و ارگ نشینان و فاشیستان و فرعونهای عصر، فریاد عدالت و برابری و برادری سر دادند و حماسه آفریدند. پشتون، تاجیک، ازبیک، هزاره، ترکمن، ایماق، گجر و... همه و همه در کنارهم قرار گرفتند و با مشت واحد، همبستگی وحدت ملیِ را به نمایش گذاشتند که در تاریخ سیاسی و مبارزات عدالتخواهانه مردم افغانستان نظیر و مانند ندارد. اما زمانیکه این حماسه و مبارزات حقطلبانه مردم غیور و سلحشور افغانستان داشت به کرسی می نشست و نتیجه میگرفت، با سخنان و اظهارات جناب استاد محقق، رنگ و بوی دیگری گرفت و چیز دیگری ساخته شد.
من به عنوان فرزند جوان این مردم و به عنوان یکی از فریادگران حماسهه عدالتخواهیِ 20 عقرب 1394 که تاریخ ماندگار مبارزهه حق طلبانه در قرن 21، با خط زرین محک تاریخ گردیده، به چند دلیل زیر، از وظیفهه که بیشتر از دو سال در رسانهه جناب استاد محقق، بحیث مجری و برنامه ساز برنامه های سیاسی ایفای وظیفه میکردم، استعفا مینمایم.
1: احترام به خون شهدای زابل و گلوی بریده شده پدر، مادر برادر و خواهر عزیزم شهید شکریه و ادامه مبارزه حق طلبانه و عدالتخواهانه مردم، برای اعاده حقوق شهدا و تحقق عدالت اجتماعی
2: دومین دلیل، اظهارات اخیر جناب استاد محقق در جلسه شورای امنیت در پیوند با بزرگترین حماسهٔ تاریخی 20 عقرب است. استاد محقق، مبارزه حقطلبانه و حماسه دیروز را به جناحهای ارتباط دادند که گویا در انتخابات گذشته شکست خورده و در میدان رقابت آزاد برای احراض کرسی معاونت یک وزارت، نتوانسته نمره کامیابی را به دست بیاورد. حالا سوالاتی که متوجه این ادعا میشود، چیست؟ آیا کسانیکه در انتخابات گذشته شکست خورده بودند، میتوانند چنین حماسه ملی و بینظیری را که در تاریخ سیاسی کشور مانند ندارد، سازماندهی نمایند؟ آیا کسانیکه در امتحانِ احراض کرسی معاونت یک وزارت، نمره کامیابی را نگرفته و تازه از خارج برگشته، در چنین زمانِ کوتاه و در نبود تبلیغات رسانه ای، میتواند حماسهٔ صدها هزار نفری را رهبری و رقم بزند؟ من جزء سازمان دهندگان و برگزار کنندگان این حماسهه تاریخی بودم و صدها جوان رسالتمند دیگر نیز در کنارِ من بود و همه در کنار هم کار می کردیم، تا دادخواهی ملی را رقم زنیم که الحمدالله رقم زدیم، آیا از انصاف دور نیست که در مورد مبارزان و عدالتخواهان، چنین قضاوتی صورت گیرد؟
3: گفتند که تعدادی انسان های گویا بی سواد و لاابالی، امروز مردم را به ارگ کشانده و وضعیت را متشنج ساخته است. من که افتخار اشتراک در جلسات ستاد برگزاری مراسم، خصوصا در آخرین جلسه ستاد بعد از انتقال شهدا به کابل در مسجد رسول اکرم را داشتم، کسی جزء نخبگان و اساتید دانشگاه و سیاسیون و فرهنگیان و قلم بدستان را ندیدم. یکی بیسوادترینِ اعضای این ستاد من بودم که درجه تحصیلم لیسانس و چهار سال سابقه کاری در بخش مطالعات صلح و بیش از دوسال تجربه رسانه ای و سیاسی در رسانه رادیو و تلویزیون راه فردا دارم. جناب داکتر عارفی و استاد علیرضا شریفی از اعضای حزب جناب استاد محقق هستند که جزء تاثیر گذار و تصمیم گیرندگان اصلی ستاد برگزاری مراسم بود و مانند این دو بزرگوار، دهها قلم به دست و اساتید دیگر، که حداقل سر شان به تن شان میارزد و می شود بالای آنها حساب باز کرد، حضور داشتند. بنابر این، اگر اینها بیسوادند و سبق یاد ندارند، من به عنوان جوانی که شانزده سال درس خواندم و چندین سال فعالیتهای سیاسی و فرهنگی داشتم، با علم و دانش و تحصیل، که نور دهنده ضمیر انسانها است، بدرود میگویم.
بنابر همین دلایل فوق، بنده حقیر و فقیر این جامعه، میخواهم از سمَتی که در تلویزیون راه فردا داشتم، استعفا نموده و در جمعی بپیوندم که به فکر و زعم خودم، میتوانم راحت باشم و راحت زندگی کنم. در مدت بیشتر از دو سال که عضو کانون و خانواده راه فردا بودم، واقعا برایم فراموش نشدنی است. خصوصا فضای صمیمانه و دوست داشتنی که داشت. از همه همکاران ام که اگر در این مدت، رنجی از دست من کشیده باشد و آزرده خاطر باشد، واقعا معذرت میخواهم و اینکه اداره راه فردا را و خصوصا مدیریت بخش سیاسی را به دلیل استعفایم در میان نگذاشتم، پوزش میخواهم.
و من الله توفیق
محمد اصغر سروش
نصیراحمد مبشر
>>> برو جانم و الله که کسی در قصه ات هم باشد. تو نه یکی دیگرت. از بس که شما سیاسیون های بیگانه پرست و شکم پرست وابسته به جامعه مدنی وارد شده از خارج به گوش این ملت بیچاره یاوه سرودید و تخم نفاق کاشتید که دیگر مردم به شما اعتماد نخواهد کرد مگر آنانیکه از قماش خود شما باشد. شما برای منفعت شخصی تان امروزه جسد هفت شهید پاک را انگورو در بازار فروختید.
>>> هزاران تحسين به اين افغان مرد وهزاران هزاران چمن جمن. گلشن موفقيت وسرامد اقوام ملت بدون تضاد نژاد. نثار قدوم شان
جوان هاي روشن فكر وتحصيل يافته با يد طريقه شمارا خط مشي وپيشواي خود. دارند
>>> رحمت حق و افتخارات زندگی نصیبت آقای اصغر سروش. شخصیت
به زر و زور و رتبه و چوکی نیست .من احساس تو را به صد محقق
عوض نمیکنم .
آدمیت به جود است و کرامت به سجود
با این تصمیم جودت شما در وقف به منفعت وعزت مردمی نسبت
به شهرت فردی ثابت و سجود و تسلیم شما به ندای حق و حقیقت متبارز است . مارش ملیونی نمایندگان داوطلب تمام اقوام
افغانستان از زن تا مرد جوان و موی سفید و نوجوانان تنها از برادران هزاره نه بود بلکه صدای واحد مردم افغانستان بود که
آهنگ برادری و برابری و حماسه آفرید و بنیاد ستم و ظلم را
( ظلم ای اس آی پاکستان را در پشتیبانی از گروه های تروریستی طالبانی و داعشی می گویم ) سکوت و عدم اقدام
ارگ نشینان و قصر سفیدار بخشی از ظلم است.
محقق غرق در صهبای قدرت نیم بند و موتر و چاکر سخیفانه
سخن گفت و محشر مردم افغانستان را توهین کرد وشخصیت
هارا ناجوانمردانه و بچه گانه استخفاف کرد تا به اشرف غنی
خوش خدمتی و به فرعون و ارتجاع منطقه آبی به آسیاب بریزد
من هزاره نیستم و به قوم صافی استم هرازه و ترک وتاجیک
شیعه و سنی و همه اقوام افغانستان برادران و دوستان من اند
احمد غیورتگاب کاپیسا
>>> آفرین بر توه بچه وطن دوست و با احساس.
ضیایی
>>> دوستان حق باشما است منتهی آقای محقق ملاحظاتی را مدنظرگرفت
وخطربزرگی را درقبال مردم احساس کردکه دشمنان ما استفاده شیطانی نکندازاین تظاهرات عدالت خواهی وبه پای مردم ما ختم بشود
ومردم ما مواجه با ارگ نشینان مزدور وحامیانشان وجنایت کاران طالب وداعش نگردد
اما جوانان ما نشان دادکه بسیار توانا دانا وهوشیارهستند وبه بلوغ فکری رسیده است واین ها غافل از اینکه حتی توانایی هدایت ارک را این جوانان دارند.
بااحترام
>>> بارک الله شیر مادر و دین وطن بر شما حلال باد ! برین جناب حاجی بی همت ...است که به مردم خود پشت کرد مردمی که او را به اینجا رسانیدند ، این شخص همیشه حرف زدنش را یاد ندارد در واقعیت خودش سواد ندارد مگ شرم نیست که مردم و دست اندر کاران این حمسه ملی را به فقیری تعنه میزند که گویا بوریا ندارند ، البته از جهتی جناب شان راست میگویند که از چور و چپاول دارائی عامه زیادکمائی کرده و کسانی بوریا ندارند شریک چپاولگران نبوده اند و این نشان پاکی شان است که در دزدی شریک نبودند وگرنه گذشته دارائی همه روشن است . مگر اکثریت عظیم مردم ما فقیر و بیچاره نیستند ؟ با این قضاوت بازهم چهره خود را نمایان ساخت مردم دیگر خود آگاه شده اند حتا زنان بیسواد دیروز ازین به اصطلاح بزرگوار کرده خوبتر قضاوت داشتند ، دیگر به همچو رهبر معامله گر و تجار مردم نیاز ندارند آینده تاریک برای محقق مبارک باشد و به برادر و فرزند ارجمند این وطن سرافرازی بیشتر تمنا داریم .
>>> بعد از . . . زدن چهار زانو نشستن فایده ندارد.
شاغلی محقق ! بوریا فرش تواضع و فقر است فقریکه مولانا از
دیار بلخ و خراسان - شیخ نیشاپور عطار و شیخ بسطام از خراسان نامی - و از آسمان پر درخشش ادب و فقر ـحافظ و سعدی و . . . و . . . گنجینه های معرفت و مهر الهی به آن
بالیده اند .
چه شد که تو را غرور وحماقت فرا گرفت و یک باره بر حضیض
هبوط کردی و صدای عدالت خواهی تمام ملت افغانستان را در
مقابل دیو ها و شیاطین نکوهش کردی و بد گفتی .
بد تر و بد بالای بد بود تا خانم سیما سمر ریس سازمان
حقوق بشر ترا همراهی میکرد و جوره می سرایدید و . . .
می زدید . این خانم که وطیفه اش دادخواهی شهدای پاک
و مطلوم و نوحه بر گلوی بریده تبسم هفت ساله بود در
ارگ در خوش خدمتی به اشرف غنی خاموشی گزید و دلش
کور شد و ربانش لال تا لا اقل جملاتی را از روی وطیفه در
داد خواهی می گفت و از سازمان های حقوق انسان کمک
می جست و آنهارا شریک این نقض حقوق و دادخواهی می
ساخت .
احسان الله از گذر افغان های بدخشان
>>> آقای محقق ! ایا به پایان آیه سوم مبارک النساء توجه کرده اید
و آیا به آن ایمان دارید
ذالک ادنی الا تعولو (۳ )
پس چطور . . . . . باره گی اختیار کرده اید
محمد علی دایکندی
>>> احسن کاری خوبی کردی
>>> آفرینت جناب سروش زنده باشی ای کاش همه مامانندتوبااحساس بودیم.
ع
>>> محقق کیست؟ دیگه
هم کاسه حاجی رمضان است.
یک بیسواد مطلق.
واقعاً تعجب دارم به مردم هزاره که چگونه آدمی را رهبر خود انتخاب کرده یک ملای ناقص العقل را.
سعادت ازهلمند.
>>> اگر استعفا نمی کردی استعفا می دادند تو که ماهیت رهبرت را خوب می شناسی. او به هیچ کسی رحم نکرده و نخواهد کرد. پیش دستی شما قابل قدر است.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است