پدر!!!
کجایی که مردمت واقعا بی پدر است٬ شکریه دختر صغیر نه ساله ات سربریده شد.

تو میخواستی که دیگر هزاره بودن جرم نباشد ام٬ نسل کشی هزاره هنوز ادامه دارد٬ هر روز در مسیر راه ها فرزندانت به این جرم گروگان گرفته می شوند.

تو برای ما حق می خواستی ام٬ امروز حق ما را٬ سرهای بریده مان را می دهند.
تو عدالت می خواستی٬ اما امروز عدالت را با تیغ گذاشتن در گلوهای ما رعایت می کنند.

پدر!!!
اکنون زمان آن رسیده که دیگر تحمل برای فرزندانت سخت شده و بار دیگر حاضر خواهند بود تا برای دفاع از مردم و وطن خود به پا خیزند و راه حق خواهی و ظلم ستیزی را که تو بنیاد کرده بودی ادامه دهند.


داوود طلوع

>>>   امیدوارم خدای متعال به خاطر خون پاک و گلوی بریده طفل نه ساله همه ی ما و شما را بیدار کند و قدرت تحلیل بدهد که با چند وعده میان تهی ارگ نشینان از این راه مقدس که همانا تن ندادن به ذلت است کنار نرویم و این بار تا اصلاح واقعی حکومت فرو نشینیم،این را بدانید که راه مزاری بزرگ همچنان باز است هر چند که خودش در رضوان است،اگر من بنشینم تو بنشینی چه کسی خواهد خاست اگر من برخیزم تو برخیزی همه برمیخیزند.ودر اخر دوستان باور کنید این حکومت با حکومت طالبان هیچ فرقی نمیکند در ظلم و ستم ،پس از وعده های وحشتناک ارگ نشینان در صورت سقوط دولت ترسی نداشته باشید،بالاتر از سیاهی رنگی نیست.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است