چه نیاتی در پشت پرده اختلافات طالبان نهفته؟
نفس تشکیل طالبان از جانب پاکستان با همکاری کشورهای غربی صورت گرفته است. در آن زمان شاهد بودیم که وقتی طالبان آغاز به فعالیت کردند از جانب بسیاری از کشورها تمویل و تسلیح می شدند و داخل افغانستان گسیل داده می شدند 
تاریخ انتشار:   ۲۰:۲۱    ۱۳۹۴/۸/۱۷ کد خبر: 105780 منبع: پرینت

در میان گروه های طالبان اختلافاتی بر سر رهبر جدید طالبان بعد از ملا عمر به وجود آمده است. برخی از گروه ها ملا منصور را که از سوی پاکستان معرفی شده است به عنوان رهبر قبول ندارند. در این میان برخی سیاستداران افغانستان وجود اینگونه اختلاف ها را به نفع افغانستان می دانند و معتقد هستند سران حکومت باید از این فرصت برای صلح استفاده کنند. اما در پشت پرده این اختلافات چه واقعیاتی نهفته است؟

محمد شریف ناصرزاده تحلیلگر سیاسی در برنامه «بازنگاه» گفت: هیچ کدام از رهبران طالبان جدا از آی اس آی پاکستان نیستند، چرا که آنها با طالبان حیات پیدا کرده اند. این طالبان هم برای گرفتن منافع شخصی در تلاش هستند و هم برای تامین منافع کشور پاکستان می جنگد. القاعده، طالب و داعش در پاکستان پرورش می یابند. هر کسی که امروز تفنگ به دست دارد و می جنگد در پاکستان پایگاه دارد.

وی ادامه داد: هرگونه حرکاتی که از جانب پاکستان صورت بگیرد در داخل افغانستان تطبیق می شود. بنابراین مشکل عمده و اساسی که امروز افغانستان دچار آن است، مداخلاتی است که از جانب پاکستان توسط عده ای به نام طالبان در داخل افغانستان صورت می گیرد.

وی در خصوص پشت پرده اختلافات میان گروه طالبان گفت: این که در پشت پرده پاکستان چه سیاستی را در جهت به وجود آوردن دو گروه طالبان روی دست گرفته اند، مساله دیگری است اما بارها شاهد این مساله بودیم که هر باری که در ارتباط با فشارهای بین المللی نسبت به پاکستان حرکاتی صورت می گیرد پاکستان نشان می دهد که در پروسه صلح همکار افغانستان است و درپروسه مبارزه با تروریسم همکار با جامعه بین المللی است و به این ترتیب سالهای متمادی را در عین حال که تروریسم را تربیت می کند و آن را تمویل می کند و در عین حال در رویکرد سیاسی در رابطه با جهان کوشش می کند که خود را همکار و همگام قدرت های بزرگ معرفی کند.

ناصرزاده نیات پشت پرده پاکستان را از اختلاف میان گروه های طالبان مبهم می خواند و می گوید: بدون شک هر انشعابی که در داخل یک تنظیم و گروه صورت می گیرد تبعات خاص خود را دارد. همین که درون نیروهای طالبان اختلافات و صدایی در مخالفت با رهبری جدید صورت می گیرد بازگو کننده مسایلی است که تا هنوز در ابهام باقی مانده اند. واقعیت این است که پس از مرگ ملا محمد عمر، ملا منصور از جانب پاکستان بر تعداد زیادی از طالبان تحمیل شد. پاکستان همواره کوشش کرده است تا از طریق نیروهای جنگ افروز و شرارت پیشه اهداف خود را پیش ببرد.امکان ندارد که در میان طالبان صدایی بلند شود و پاکستان در آن بی نقش باشد. قبلاً صداهایی بلند شد که ملا منصور از جانب آی اس آی تعیین شده است و حالا هم صداهایی بلند می شود که در مخالفت با ملامنصور است. این خود تاثیر خاص را در جهت تضعیف طالبان دارد اما اینکه نیات پشت پرده طالبان در این رابطه چیست در حالت ابهام باقی است.

وی تشکیل و تمویل طالبان را از سوی پاکستان و کشورهای غربی دانسته و افزود: طالبان در طول چهارده سال و قبل از آن اعمالی را نسبت به مسایل افغانستان انجام دادند و افغانستان رادچار جنگ های خانمان سوز داخلی کردند، مردم را قتل عام ها کردند و برای این کارها از سلاح های بسیار پیچیده و مدرنی استفاده نمودند، این کارها از عهده یک تعداد طالب که ادعا دارند در مساجد درس خوانده اند بر نمی آید. ادعای دیگری که آنها می کنند مبارزه با آمریکا است. وقتی آمریکا به افغانستان آمد هیچ کسی وی را دعوت نکرده بود که به اصطلاح به اینجا بیاید و بر ضد طالب قرارگاهها نظامی خود را تشکیل دهد، قبل از اینکه آمریکا داخل افغانستان شود طالبان با شخصیت های جهادی افغانستان با نیروهایی که مردم را به سوی جهاد دعوت می کردند مخالفت داشتند با استاد ربانی و سران جهادی افغانستان مخالفت داشت.

ناصرزاده ادامه داد: اسامه بن لادن افغانستان را سرزمین تربیت افرادی قرار داده بود که در آن سوی مرزهای افغانستان اهداف خود را پیش می برد. نفس تشکیل طالبان از جانب آی اس آی پاکستان و با همکاری کشورهای غربی صورت گرفته است. در آن زمان شاهد بودیم که وقتی طالبان آغاز به فعالیت کردند از جانب بسیاری از کشورها تمویل و تسلیح می شدند و داخل افغانستان گسیل داده می شدند. همین حضور اسامه بن لادن در داخل پاکستان خود بازگو کننده حقایق تلخ و ناگواری است که شاهد آن هستیم. وقتی ملامنصور به عنوان رهبر طالبان معرفی شد شاهد آن بودیم که ملا دادلله به صورت بسیار آشکار اعلام کرد که ملا منصوراز جانب پاکستان به عنوان رهبر طالبان انتخاب شده است و ما از وی پیروی نمی کنیم. این اختلافات ناشی از حرفها و سخن هایی است که در داخل گروه طالبان و آی اس آی پاکستان وجود دارد و این اختلافات نمایانگر حقایق تلخ و ناگواری است که متاسفانه باید ملت افغانستان قربانی آن باشد.

این تحلیلگر سیاس وجود نیروهای خارجی را مخل صلح و آرامش در کشور می داند و می گوید: تا زمانی که دخالت های خارجی در افغانستان وجود داشته باشد جنگ ادامه خواهد داشت. جنگ در داخل افغانستان منتج به همان دیدگاه هاییاست که کشورهای قدرت های بزرگ در رابطه با منطقه و جهان دارد. فعلا در داخل عراق، سوریه و در داخل افغانستان جنگ جریان دارد و این جنگ تهدیدی بسیار جدی بر منافع بسیاری از کشورها است. ضرورت مبهم و حیاتی این است که تمام افغانها بدون در نظرداشت تمام مسایل، متحدانه پایان جنگ را اعلام کنند و منافع ملی را مد نظر بگیرند و به یک اجماع ملی برسند.

کد (30)


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   اين درك خيلى ابلهانه نيست كه يك عده استدلال مى‌‌كنند وقتى مردم جاغورى گروگان گرفتند، جنگ قومى مى‌‌شود اما وقتى مردم زابل گروگان گرفتند و بى‌‌ناموسى، قتل و تجاوز كردند، هيچ پيامد ندارد؟
جنگ قومى در جاغورى همان روزى شروع شد كه مسافرين بى‌‌گناه جاغورى را گروگان گرفتند. اگر مردم جاغورى گروگان بگيرند، ادامه همان جنگ قومى است و نه شروع آن.
به نظر من در اين شرايط مردم جاغورى نبايد كوتاه بيايند. راه حل بحران جاغورى مقابله‌‌به‌‌مثل است. فريب چند زبون معامله‌‌گر را نخوريد. خون و ناموس جاغورى بى‌‌ارزش‌‌تر از خون و ناموس مردم زابل نيست. زندگى در دلت را نپذيريد. بهتر است تمام جاغورى بر باد شود تا اينكه هر روز جنازه زن و فرزند سربريده و هتك‌‌حرمت‌‌شده را تحويل بگيرند.
يعنى چه كه از جنگ قومى جلوگيرى شد؟ جنگى قومى فقط وقتى شروع مى‌‌شود كه تعرض به جان پشتون باشد؟ جان و حيثيت هزاره ارزش جنگ را ندارد؟

>>>   این اختلافها دروغ و نیرنگ کشورهای غربی و پاکستانیها است که حمایتگران اصلی این گروه تروریستی و نوکر است .

>>>   کاندید اصلی پاکستان ملا حقانی هاست چون آنها به مزدوری بی غیرتی وطن فروشی ازهمه نمره بالا تر گرفته اند این ملا فلانی وملا فلانی موقتی است اصلللی همانست که سالها قبل جنرال حمید گل گفته بود جلال الدین حقانی وگلبدین از من بیشتر پاکستانی هستند ! ملارسول وملا اختر را روزش برسد براهی روان میکنند که ملا عمر را روان کردند.

>>>   اختلافات جدید میان گروههای خونخوار طالبان و تصادم خونین آنها در زابل نبایستی باعث فریب و اغوای سردمداران افغانستان شود زیرا به عقیده من اینها همه درامه های خونینی است که از طرف آی اس آی به سردمداری کاخ سفید و انگلیس روی استیژ افغانستان بازی میشوند و اهداف آن در مجموع اغوای عام و تام مردم افغانستان و دولتمردان سست عنصر آن میباشد و بخاطری که آنرا ملموس و قابل لمس و پذیرش بسازند جنگهای خونینی را در میان شان دامن میزنند تا این اختلافات را در نظر مردم افغانستان برحق جلوه داده و تمایل و کشش دولت طالبانی اشرف غنی را بسوی طالبان به اصطلاح میانه رو بیشتر از پیش معطوف بسازند. بعد از تسخیر کندز بوسیله طالبان تروریست و خون آشام و کشتار فجیع جوانان آن ولا و یورش بردن به حریم خانه ها و تجاوز به نوامیس مردم و به آتش کشیدن هست بود سرمایه های ملی و دولتی و به غارت بردن بانکها و صرافی ها و طلا فروشی ها و غیره - مردم مظلوم افغانستان به کنهه واقعی این تیکه داران نامنهاد دین بیشتر از پیش پی بردند و تقریبا در تمام ولایات افغانستان یک نفرت عمیق و یک انزجار بی سابقه علیه این گروه کثیف و تروریست و یک وحشت بی پیشینه از تجاوز به نوامیس مردم در دلها خانه کرد ، غریو مردم و نمایندگان و وکلای کندز و تحلیل گران سیاسی - حتی دولت دست نشانده و متقلب و طالبانی وحدت ملی را نیز در حاشیه قرار داده و باعث بدنامی و شرمندگی و خجالت آن گردید ، دولت و حکومت نامنهادی که همیشه به نحوی از انحا از این برادران تروریست خودش به دفاع مینشست و با آنها قرار داد های دند غوری و امثال آنرا به امضاء میرسانید- نماینده کرزی معروف به داکتر اسپنتای رنگین کمان نیز خشم کرزی را بر دولت نا اهل وحدت ملی فریاد زد ! و از اینکه حکومت مغز متفکر نتوانسته بود جنایات طالبان و تجاوز بر نوامیس مردم در کندز را بوسیله برادران ناراضی او پرده پوشی کند و برادران زنا کار و تروریست اورا تبرئه نماید ، سخت بر عملکرد حکومت وحدت ملی خشمگین بود. بهر صورت فشار این حوادث و نارضایتی و خشم جامعه سبب شد تا دولت مجبور شود با دل ناخواسته سیاست تند تری در قبال پاکستان و علیه گروه طالبان اتخاذ کند و با ترس و لرز یکی دوتا گله و شکایت بجای التماتوم به گوش پاکستان بخواند- و مذاکرات صلح را به تعویق اندازد، و عبدالله هم مذاکره با طالبان را منوط به بسته شدن مراکز تروریستی طالبان در خاک پاکستان دانست. مردم مظلوم و متدین افغانستان شاهد هستند زمانیکه کرزی شورای نامنهاد عالی صلح را به کمک آی اس آی در افغانستان تاسیس کرد، این شوری لانه جاسوسی بیگانگان گردید و با مصرف بلیونها دالر در چاق کردن و فربه نمودن تروریستها همت گماشت و بصد ها تروریست هایی راکه بوسیله سربازان عزیز و گرامی ما با فدا کردن جانهای شیرین شان در بند کشیده شده بودند ، رهایی بخشید و حتی یکنفر از برادران تروریست کرزی را کسی به سزای اعمالش نرسانید و تروریستان روز تا روز جری تر و وحشی تر گردیدند و از کشته ها پشتها انداختند ، انتحار و انفجار جان مردم را برلب آورد و همه مردم افغانستان فریاد میزدند که به لحاظ خدا این شورای نامنهاد و لانه جاسوسی آی اس آی را ببندید ولی گوش کرزی و یاران نابکار او بدهکار نبود ، کرزی بخاطر آنکه بر مردم حالی کند که این شوری برای صلح کار میکند نه برای آی اس آی ، شادروان استاد ربانی را در رآس این شوری قرار داد و ما دیدیم که آی اس آی با این مرد بزرگ چه جنایتی روا داشت ، پاکستان از آن بیم داشت که مبادا روزی این شوری ملغی شود و تمامی برنامه های پاکستان و تداوم حضور امریکا در افغانستان به چالش کشیده شود . بعد از حادثه قندوز و خشم همگانی مردم افغانستان ، نواز شریف صدراعظم پاکستان به امریکا شتافت و از بی میلی حکومت وحدت ملی برای ادامه پروسه مذاکرات صلح با طالبان شکایت کرد و به اوباما ، رئیس جمهور امریکا قول داد که متعهد است تا طالبان را با دولت افغانستان ، پشت میز مذاکرات بنشاند. نواز شریف با سرفرازی تمام و جلب کمکهای امریکا دوباره به پاکستان برگشت و به رئیش رهبران حکومت وحدت ملی خندید! این ترفند دولت پاکستان بازهم از سوی رهبران دولت افغانستان رد شد و ضیاء مسعود همکار اشرف غنی نیز در بیانیه ای واضح اذعان کرد که صلح با طالبان اتلاف وقت است و هیچ نتیجه ای از آن متصور نیست . این بی میلی با دل ناخواسته حکومت افغانستان ، دولتمردان آی اس آی واکستان را دچار تردید ساخت، پاکستان میترسد که مبادا مردم افغانستان بر دولت فشار بیاورند که دروازه هرگونه مذاکرات را با طالبان ببندد و از سوی دیگر پاکستان میترسید که ازین جو و فضاء مجاهدین بهره برده دوباره مسلح شوند و رهبران خشمگین مجاهدین ، همداستان با سربازان اردوی افغانستان در قلع و قمع طالبان تروریست قدعلم نمایند به ویژه که روسها التماتوم دادند تا طالبان و داعش را در سرحدات شمالی افغانستان بمباران نمایند و آمادگی خود را برای مقابله با طالبان اعلام کردند و همینگونه وعده فرستادن هرگونه سلاحهای مدرن را به حکومت افغانستان وعده کردند و از همه مهمتر اینکه سردمداران افغانستان بسوی هند رجوع کردند و در مقابل پیشنهاد روسها دست رد به سینه آنها نزدند،
در این پس منظر اگر دیده شود به وضوح دانسته میشود که چرا پاکستان خواسته است نمایشنامه خونین اختلافات رهبری طالبان را پیرهن عثمان بسازد ! بدون تردید اینها همه دامهای خوش خط و خالی است که برای به دام انداختن مردم افغانستان و همینگونه فریب دادن رهبران سست عنصر حکومت وحدت ملی افغانستان ،تا با استفاده از این اختلافات نامنهاد طالبان و تصادم خونین آنها در زابل و بیانیه گروه انشعابی بتوانند در کشاندن این دولت پوک و میان تهی در عقب میز مذاکرات و هویت بخشیدن دوباره به طالبان زناکار و تروریست ، گاو شیری شان را پیوسته بدوشند و اگر بتوانند یک گروه بزرگ ازین جنایتکاران شرف باخته و تروریست های زنا کار را بر مقدرات مردم افغانستان حاکم نموده و دولت نامنهاد وحدت ملی را بیشتر از پیش گسترش بدهند و حاکمیت ای اس آی را بیشر بر افغانستان و مردم آن حاکم نموده و خونهای بیشتر و انرشی های وحشت انگیزی را در افغانستان حادث نمایند. مردم افغانستان یک چیز را همیشه بیاد داشته باشند که طالبان همان یک گروه وحشی و ستمگر و تروریست هستند که هرکدام شان صد ها انسان مظلوم افغانستان را به قتل رسانیده اند و اینها با افکار پوچ و پلید شان وهن اسلام و مسلمین را سبب شده مانع ترقی و تعالی کشور عزیز افغانستان شده اند و خواهند شد- مردم بایستی به این رهبران سست عنصر وحدت ملی اجازه ندهند که بار دیگر با طالبان کنار بیایند و به بهانه مذاکرات خاینانه صلح به کشتار مردم بیدفاع ما ادامه بدهند و با پاکستان بار دیگر روی خوش نشان بدهند.با پاکستان بایستی قاطعانه رفتار شد و دشمنی با طالبان بدون هیچ شک و شبهه ای وحدت ملی مردم افغانستان را تامین میکند و همه مردم افغانستان را با دشمنی این گروه از خدا بیخبر و تروریست در یک خط قرار میدهد و پاکستان در حاشیه قرار داده میشود – برعکس اگر بار دیگر بسوی پاکستان کشانده میشوند و با گروه انشعابی طالبان صلح میکنند و آنها را در حکومت شامل میسازند ، شعله های جنگ همانند گذشته در افغانستان خشک و تر را خواهد سوخت و هرگز پایان نمی یابد و جنگ به اختتام نمیگراید-
مریم -کابل

>>>   آمريكا با اعلاميه آخيرش حملات هواي و زميني را بر عليه گروه طالبان قطع كرد و طالبان را يك گروه فعال مخالف دولت قلم داد كرد و همچنان مذاكرات طالبان با دولت افغانستان را يك امر مهم و راه حل براي صلح و ثبات افغانستان خواند.
اگر چنين است
پس امضاء پيمان امنيتي آمريكا با افغانستان بعد از اين اعلاميه چي معني خواهد داشت ؟؟؟
آيا امريكا از بخش مهم پيمان امنيتي كه همان مبارزه با حراس افگنان است گريز نمي كند ؟؟؟
اگر آمريكا از مبارزه با دشمنان افغانستان دست ميكشد ، آيا ضرورت است كه نيرو هايش در افغانستان مستقر باشد و براي چي ؟؟؟
بهتر اين نيست كه نيرو هاي خود را از افغانستان بيرون برده از سر كل ما دستبردار شود ؟؟؟


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است