شعر شوخیانه
 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۲۵    ۱۳۹۴/۸/۱۴ کد خبر: 105547 منبع: پرینت

دوستان صاحبدل! شبی غزلی را با مطلع:
قوی سپید باور دریاییم کجاست
ای مرده دل سرود مسیحاییم کجاست

برای یکی از دوستان گرامی ام زمزمه نمودم. آن دوست گفت:«نسل امروز قوی سپید» را نمی شناسد. سخن را باید بروز کرد. گفتم: در این بیت هیچ واژه دست فرسود وجود ندارد و چفت وبستش نیز عالی است.اگر کسی قوی سپید را به معنای واقعی و کنایی نمی شناسد، مشکل اوست. ذهن و زبانش الکن است و در آنی «غزل شوخیانه» را انشاد نمودم. غزل بروز. البته سخن آن دوست در جایش پذیرفتنی است. با چشم انداز ملاحت طبع زمزمه نمایید:

شعر شوخیانه
«چک» می کند سپیده دمان «فیس بوک» خویش
گوید کنار میز «برِک فیست»، «جوک» خویش
با واژگان «ویبره» کند چیده مان نو
تا جنبش دوباره ببخشد به «شوک» خویش
قوی سپید را نشناسد، زمانه یی است
گردن فراز شهر غزل خواند خوک خویش
او کوک می کند همه شب ساز پاپ و رپ
با سوزن خیال زنم طرفه کوک خویش
با رخش عارفانه کند همسری چسان
با این الاغ خِرخِری لنگ و لوک خویش
کهپایه های سر به فلک پای بوس ما است
چون خار و خاره سد شده با نِکّ و نوک خویش
این شعر شوخیانه بود رشته ی خیال
پیچیده طنز تلخ ترنّم به دوک خویش

آرزو عبدالغفور


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است