عدم توجه به سیرت و صورت جامعه
 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۴۱    ۱۳۹۴/۸/۱۰ کد خبر: 105152 منبع: پرینت

بدون تردید یکی از علل مشکلات احتماعی ما طرز دید ناموزون و نا سنجیده ما به سیرت و صورت جامعه ما می باشد ما عمرها بر آن بودیم که هوشمندترین دلاورترین آزموده ترین مردم دنیا ما می باشیم و هیچ کژی و ناموزونی در کردار و پندار ما به نظر نمی رسد.

سرزمینی که در آن به سر می بریم مانند بهشت برین و ارض موعود کتاب های مقدس، پاکیزه مصفا و عاری از عیب و نقص می باشد.

نخستین نظام منسجم و معقول سیاسی در وطن ما پا گرفته و اولین شهر های نژاد آریایی در کنج و کنار میهن ما بوجود آمده اند در حالی که واقعیت غیر از این است. از بدو تاسیس حکومت های محلی در گسترده جغرافیایی ما همیشه رایت ظلم و جور بر افراشته بود و هرگز نظم نسق دلخواه اکثریت مردم برقرار نشده است.

اگر از حق نگذریم ما در سنگستان! زندگی می کنیم سلاسلی از کوه های بی آب و علف چون اژدهایی هفت سر بر سینه مملکت ما کلچه بسته اند و راه های آمد و شد ساکنان قریه را منزوی از هم را بریده اند.

من برای توصیف وطن ما هیچ نامی بهتر از قفس! نیافته ام هر چه بر زیر و بالای این ساختار نظر می کنیم چیری جز حصار و قلاع پیچا پیچ نمی بینیم، قفس خانه، قفس خانواده، قفس های کوچه و پس کوچه، قفس های سنن و عنعنعه و قفس های باورها و اعتقادات قرون وسطایی.

از آغازین روزهای زندگی ما را قنداق پیچ کرده اند. گفتی گنهگار به دنیا آمده ایم و نصیبی جز زولانه و زنجیر نداریم.

اگر بخواب نمی رفتیم مادرها و مادر کلان های ما یک یا نیم نخود تریاک را در حلقوم ما فرو می کردند و در خواب اجباری و مصنوعی غرق مان می کردند. به دنبال آنها بزرگان محیط زیست از جمله موسفیدان قرا و محلات در کار تخدیر ما از وسایل دیگری کار می گرفتند و آگاهی و خود آگاهی ما را زایل می کردند.

پسانتر حکومت ها با حیله های پیچیده تری ما را اغفال می کردند تا چیزی را نبینیم و چیزی را نشنویم. مردم ما در حال حاضر از چنان آدم های تشکیل شده اند. غافل، گیج و خواب آلود و بی خبر از ضرورت های جهان معاصر.

وقتی که به 4 با 5 سالگی رسیدیم مجبور مان کردند که مانند یک سرباز وظیفه، از مقررات خشک و واجب التعمیل عسکری اطاعت کنیم.

پدر، برادران ارشد، کاکا و ماماهای ما شروع کردند به امر و نهی و فرمانده دادن!یو !دوه! دری! کین گرس! شاگرس! دریش! یشه پرزای! و مرش مرش! و اگر به کج راهه می رفتیم با سیلی و پس گردنی ما به داخل صف و داخل خط تقدیر می راندند. پس نسل ما زنجیر تقدیر هم می باشد.

با چنین حال و احوال ما به جنگ با سرنوشت، به جنگ با قضا و قدر، به جنگ با یکدیگر، به جنگ با همسایه ها، به جنگ با ابر قدرت ها می رویم.

آیا عاقبت ما چه خواهد بود؟ شکست، تجزیه، استیصال و حذف کامل از نقشه جغرافیایی جهان؟ شاد یا ناشاد.

تنها راه حل این است که خود را دریابیم به وحدت، تساوی حقوق، همدلی و تشریک مساوی حیثیت و شرف انسانی اقتدا کنیم.


احمد رشاد راشد‬


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   راه نجات ازین بد بختی عبارت از ختم منابع نفتی عربستان و قطع مداخله مذهبی آن توسط پول در افغانستان و همچنان تغیرات در رژیم ایران و آمدن دموکراسی در شرق میانه، در صورتی که جامعه جهانی بخواهد. و اگر جامعه جهانی و یا قدرت های بین المللی بخاطر منفعت خویش حالت فعلی افغانستان را بخواهند، شما نمیتوانید در مقابل این اراده ایستادگی کنید. زیرا همان طوری که با اقتصاد ضعیف خویش نمیتوانید در مقابل کمپنی های بزرگ اقتصادی رقابت کنید، در مقابل اراده قدرت های بزرگ نیز مقاومت کرده نمیتوانید، بدون در نظر داشت آن که یک پودری شما در مقابل دریافت یک پوری هیرویین،حاضر است با انفجار خویش ده ها و صد ها نفر را کشته و یا زخمی کند و همینطور اعضاً دولت و پارلمان و دیگر نهاد های دولتی شما.در مقابل دریافت قدرت و پول و امتیازات،آماده هر کاری خلاف منفعت وطن و مردم خویش هتند.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است