رقص مرده....
 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۳۴    ۱۳۹۴/۸/۵ کد خبر: 104870 منبع: پرینت

سی و پنج سال جنگ پی در پی
جنگ داخلی، کوچه به کوچه، خانه به خانه...
رقص مرده....
پنج میلیون کشته، سه ملیون معلول و زخمی
ده ملیون مهاجر و فراری، و غرق در ٱقیانوس ها...
روس ها و آمریکایی ها ما را کشتند
عرب ها فاتحه ما را خواندند و در قبرستانی های ما رقصیدند
پاکستانی ها سر استخوان های مرده های ما آناتومی و طبابت را آموختند
اسراییل در لباس عزراییل نقشه مرگ ما را کشید
ایرانی ها سر ما کوه های شان را فرهاد وار کندند و آب زمزم نوشیدند ولی ما لب تر نکردیم...

هالیوود و بالیودد از داستان مستند زندگی ما فیلم هنری ساختند و فروختند، و لذت بردند. اروپاهی ها کف زدند وخندیدند و ما را تمسخر کردند، به ما آب به اصطلاح معدنی دادند در عوض نان گرم ما را گرفتند و رفتند...

از زیر زمین ما آهن خام کشیدند، موبایل و کامپیوتر ساختند، پورنو نگاه کردند، واپس به نام تمدن به ما فروختند، از زمین زراعتی ما گیاهان را دزدیدند، کشیدند، خندیدند، رقصیدند و ما را قاچاقبر مواد مخدر نامیدند.

من و تو
دارو ندارم را فروختم، جانم را به خطر انداختم، از ٱقیانوس ها عبور کردم، به مدینه فاضله رسیدم، قفس طلایی را دیدم، به آرزوم رسیدم.
اما .....بی خبر از اینکه دوباره با دستبند به کشورم روانم می کند و اسلحه به دشمنم می فروشد تا من را در خانه ام بکشند.....و مرا زنده بسوزانند.....تا راه فرار نداشته باشم....
عدالت کجاست....
خدایا!
بکی و بکجا پناه ببرم؟
تو هم کلبه تاریکم را خراب ،چراغ ام را خاموش و زمینت را شق کرده زنده بگورم می کنی...خدایا قهرت را دیدم و شناختم،
رحمتت را نشانم بده...
دوزخ ات را دیدم
بهشت ات را می خواهم ببینم.
فقط یکبار نشانم بده، تا باورم شود. شیطان دارد مشکوک و گمراهم می سازد.
خدایا!
تو کریمی و رحیمی.... یا قهاری؟؟؟
وقتی اطفال معصومم را بزیر هزاران خروار خاک می کنی و توان، نجات، فریاد و نفس کشیدن را از من می گیری دگر بهشتی برایم وجود نخواهی داشت.
وقتی سر جوان زیبای را الله و اکبر گویان از تن جدا می بینی
دگر خاموشی و فلسفه خلقتت معنای نخواهد داشت.
مرا در انتظار بهشت ات هر لحظه نکش.....با دوزخ ات خو گرفته ام.
...
والله اعلم

فابین لطیفی


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   امریکایی. روس. اسرایل. پاکستان... همه ایشان دشمن است ...

>>>   بهشت را به بها دهند نه به بهانه. بدبینی به خدا گناه نابخشودنی است.
حافظ خوش طمع شرمی از این قصه بدار
عملت چیست که فردوس برین می خواهی


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است