برداشت آزاد: 25 میزان 94 (بدون شرح)
 
تاریخ انتشار:   ۱۴:۱۸    ۱۳۹۴/۷/۲۵ کد خبر: 104292 منبع: پرینت

http://files.afghanpaper.com/newsfiles/201510/201510170953414176.jpg


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   این عکس را به جناب اشرف غنی نشان بدهید تا به هوش بیاید.
هارون افغان

>>>   درخبرهای امروزخواندم که مادری طفلک نوزادخودرادرامریکاازمنزل ششم بیرون انداخت یعنی خودش به دنیاآمده چه شده که طفل خودراهم مانند خود خوار بسازد....
وطندار

>>>   خوشا بخالش که اقلا یک حیوان به او اعتماد دارد که ضرر ش نمیزند ..برای ما کسی همین اعتماد را هم نمیکند !

>>>   سرنوشت اشرف غنی همین طور خواهد بود.
HA.AF

>>>   هارون جان
... یکطرفه قضاوت بفکرم خوداش نزدیک به کتمان حقیقت هست وخوداش درنزد خدا ومخلوق خدا جرم پداشته میشود امیدوارم از اینگونه قضاوت های یکجانبه بخاطر خدا بی پرهزید
بااحترام محمد کریم ازبلخاب

>>>   از نرده های آهنی که در عکس دیده می شه ای رقم به نظر می رسه که باید ای پیاده رو، راهرو بغل همان پار کی باشه در کابل، جایی که قبر عبدالرحمان جابر در آنجا قراردارد . مه فکر میکنم که این حیوان هم اعمال عبدالرامان خاین باشد که شاید خدا یک چند روزی به برکت عید قربان به عبدالرامان تخفیف داده واین حیوان را از قبرش بیرون کرده و به خاطر که حوصله اش از تنهایی سر نرود او در کنار این بنده خدا آرمیده تا از تنهایی در بیاید وبعد از مرخصی برگردد به سر جایی اولیش پیش عبدالرامان ملعون، چون می گویند این نوکر انگلیس خیلی آدم ظالم وپست و رزلی بوده و از شرارتهای او در...انستان هیچکسی در امان نبوده ، از بس به مردم ظلم می کرده مردم از دست او جان به سیر می شوند وبرای اولین بار در شمال مردم شمالی چاریکار و... بر علیه او قیا م می کنند ولی قیام مردم از سوی عبدالرامان به کمک انگلسیها بادارش بیرحمانه سرکوب می شوند ، سرکرده قیام توسط عبدالرامان به شهادت می رسد از آن به بعد جاسوسهای عبدالرامان در شمالی قریه به قریه می گردند تا هر کسی که چشمایش شبیه آن سر کرده قیام باشد جمع آوری نموده و آنگاه به دستور عبدالرامان زنده زنده چشمایشان را از حدقه در می آوردند ؛ از آن به بعد شمالی تبدیل شده بوده به شهر کور ها ... ، و یا شاید هم این سگ، از همان سگهای خود عبدالرامان باشد که غذای آنهارا از گوشت هزاره ها تأمین می کرده ، ما در مسجد یک ملا ی داشتیم که زمستان به بچها درس کلام الله مجید یاد میداد، او میگفت که در زمان عبدالرامان زندان پل چرخی پور بوده از هزاره های که توسط لشکر عبدالرامان به اسارت گرفته شده بودند ودر کنار زندان که محوطه ی بسیار بزرگی وجود داشته از سوی عبدالرامان سگهای زیادی نگهداری می شده ، درهفته یکی دو بار وقت سگها خیلی گرسنه می شده ، افراد عبدالرامان یکی از جوانهای زندانی هزاره را به دهن توپ می بسته و شلیک می کرده ، تا سگها صدای شلیک توپ را می شنیده دیواانه وار به این طرف وآن طرف می دویده تا بوبیند که کی و در کجا گوشت های هزاره از آسمان به زمین می افتد تا بو خورند واز گرسنگی نجات پیدا کنند . اگر از همان سگها باشد جای تعجب است که اینطور ساکت وآرام در کنار این بنده خدا خوابیده و او را غرض نمی گیرد ، و یا شاید هم این شخص بیچاره که در پیاده رو خوابیده هزاره نیست تا اورا بخورد ، چون سگهای عبدالرامانی فقط عادت به خوردن هزاره ها داشته اند ...
عبدالغفور از غنده کابل

>>>   سلام . عبدالغفور جان بیسار جالب نویشتی .
طاهر


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است