فقط در واقعه سقوط قندوز بدست طالبان 12 هزار خانوار بالغ بر 20 هزار نفر از این ولایت بیجا و آواره ی کابل، تخار، کاپیسا، پنجشیر، بغلان، بدخشان، سمنگان، پروان، بلخ و سرپل شده اند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۲ ۱۳۹۴/۷/۲۵ | کد خبر: 104252 | منبع: | پرینت |
وقتی یک ولایت یا ولسوالی سقوط می کند آخرین چیزی که به سمع و نظر بینندگان و شنوندگان یا به ذهن مسوولان می رسد، تعداد خانوارهای بیجا شده و آواره ای است که علاوه بر آسیب های جانی، دچار آسیب های مالی و بی خانمانی نیز شده اند.
اینگونه می شود که بیماری های مسری و واگیردار شیوع سهل و سریع تری می یابند و نیز بزهکاری و گدایی و بی سروسامانی حاشیه شهرها بیشتر به چشم می خورد؛ با این وجود هرگز برنامه ای کارآمد و همه جانبه برای سامان دادن به آوارگان در دست نبوده است.
اینک با سردشدن تدریجی هوا و نزول برف و باران بر آسمان کشور بیم آن می رود که وضعیت بیجا شدگان به مراتب بدتر شود و همه دست اندرکاران و مسوولان غافل زمانی به خود بیایند که دیگر کار از کار گذشته باشد.
فقط در واقعه سقوط قندوز بدست طالبان 12 هزار خانوار بالغ بر 20 هزار نفر از این ولایت بیجا و آواره ی کابل، تخار، کاپیسا، پنجشیر، بغلان، بدخشان، سمنگان، پروان، بلخ و سرپل شده اند که هشداری جدی به کمیته اضطرار و کمیسیون 12 گانه رسیدگی به بی خانمان ها است.
این درحالی است که خبری از مسوولیت پذیری ها و عمل به وعده های وزارت داخله و دفاع و سازمان امنیت ملی به گوش نمی رسد و ارگ ریاست جمهوری نیز در حصار امن و امان و نان نرم و جای گرم و دل خوش خود به دالرهای امریکایی سکوت کرده است.
اینان را چه می شود؟! کجا هستند نهادهای پرهزینه و کم دستاورد حقوق بشری و جامعه مدنی و حقوق زنان و یونیسف و تمام مدعیان رسیدگی به مهاجران داخلی و مهاجران خارجی؟ کجا هستند وزارتخانه های بی وزیر و وزرای بی کفیلی که در غم مخارج سفرهای اروپایی خود مانده اند؟
اگر بنا باشد با تکرار و تداوم سریال سقوط بازهم ولایت تخار ۱۱۰۰۰ خانواده، بدخشان ۱۰۰۰ خانواده، بلخ ۶۱۳ خانواده، کابل ۳۰۰۰ خانواده، بغلان ۱۶۴۰ خانواده، پروان ۱۵۰ خانواده، پنجشیر ۵۰ خانواده و سرپل ۵۰ خانواده را در سرک ها بدون نان و آب و سرپناه ببینند چه سود از این همه تشکیلات نمادین؟
وقتی کودکان و زنان مسوولان ذی ربط حکومتی و مدنی در خواب ناز بسر می برند، شب طولانی آوارگان صبح نخواهد شد. بنابراین نهادهای امنیتی فاقد عملیات اجرایی بجا و به موقع باید تبدیل به میکده ها و لمکده های مسوولان فربه و فریبکاری گردند که سروکارشان با کرام الکاتبین خواهد بود.
کد (8)
>>> فقر درافغانستان مطلق اشاره دارد به اینکه 30 فصد مردم به نیاز های ابتدایی زندگی دسترسی ندارند، یعنی به چیزیی های نظر آب پاکیزه ّ، تغذیه ، خدمات بهداشتی ، آموزش ، پوشاک و سرپناه نیاز جدید دارند. دلیل فقر در جامعه افغانستان از اثرات بیکاری و محرومیت مردم از رفاه آسایش و امکانات مادی است وسبب می شود که شخص بیکار نتواند از سهولت های زندگی عادی به نحو احس استفاده کند و خود و فامیل اش را در محیط در یک محرومیت قرا می دهد این مسله می تواند طی زمان متمادی آرامش روحی و روانی شخص و خانواده او را مختل بسازد و حتی فرزندان اینگونه فامیل ها نیز نمی توانند از سهولت های ساده و ابتدایی زندگی مشل تحصیل استفاده کنند. یکی از ویژگی بارز افراد فقیر نداشتن سواد و دانش کافی در جهت بهتر زندگی کردن و مقابه با فقر است برای تغییر این طرز فکر بایستی یک سیستم آموزش و پرورش مفید را بوجود آورد.سرپناه یک نیاز اجتماعی و اولویتی است مقدم بر تکام کارهای دیکر که از جانب مردم به ساخت مسکن تحمیل می شود ؛ مسکن عادی با محور قرار دادن موضوع سرپناه و سکونت در آن در همان بودن از خنکی سرما زمستان و گرمی گرما تابستان پوشاک وسیله است که تن پوش را تداعی می کند که با فعل پوشیدن لباس ، محفوظ ماندن از سرما و گرما و عفت و پرهز گاری و زیبا و با و قار بودن است.خوراک نیاز انسان به مواد غذتایی یکی از احتیاجات ذاتی یا فیزیو لوژیک است که مهم ترین عامل بقای زندگی و طول عمر می باشد. احتیاج به خوراک دایمی است و ارگانیسم را مجبور می کند تا برای بدست آوردن خوراک و رفع گرسنگی کوشش کند. خوراک صحیح رشد را میسر می سازد ، به تندرستی و طول عمر می انجامد و با تاثیر بر روی مغز و روان سبب رشد فکری می گردد. آب آشامیدنی آبی با کیفیت مناسب است که مصرف آن عارضه سویی نداشته باشد و چه در کوتاه مدت یا بلند مدت آن را برای نوشیدن ، پخت و پز و شستشو لازم داریم. خدامت بهداشتی . بهدا شنت به معنی سلامت کامل جسمی ، روانی و اجتماعی است نه فقط فقدان بیماری ، لذ امات بهداشتی بعنوان کلید رسیدن به هداف بهداشت برای همه. اولین سطح تماس مردم ، خانواده ها و جامعه با خدمات بهداشتی است. سلامتی حق مسلم انسان است. مراقبت بهداشتی اولیه همه عوامل لازم برای بهبود وضعیت بهداشت جمعیت در سطح جامع را در هم ادغام می کند. توزیع عادلان خدمات بهداشتی درمانی اجتماعی اقتصادی بهداشت بخشی از توسعه اقتصادی اجتماعی هر کشور محسوب می شود . یکی از معمول ترین توضیحاتی که برای فقر عمومی داده می شود و در تمام سطح حرفه ای پیشرفته نیز مورد استفاده قرار می گیرد این است که یک جامعه و یا یک کشور به این دلیل فقیر است که از نظر طیبعی فقیر می باشد ، یعنی فقر از نظر منابع طبیعی این فقر در واقع به معنی محرو میت کشور از نعمت ها و مو هبت های طبیعی است. اکوسیستمها نظیر آب شیرین و خاک حاصلخیز گشته است افغانستان از نعمت های خدا دادی موهبت های طبیعی ارزشمند غنی است ؛ مانند جنگل ، آب شرین وافر ، اراضی وسیع حاصلخیز ، نفت ، گاز ، سنگ های قیمتی و اسرا تیژیک ، ذغال سنگ ، مواد مفیده آهن دار، کروم ، مس ، جست و سرب ، باکست، لیتم ، بریلیم ، طلا ، فلورایت، بیرایت ،ابرک ، گرافیت ، لاجورد ، سلفر و سنگ ریشه وغیره.... فقر افغانستان به دلیل افزایش جمعیت ادامه کابرد شیوه های کشت سنتی زراعت و عدم اجرای سیستم های آبیاری و اگرو تخنیک در کشت افغانستان به کمبود مواد غذایی گرفتار و در حال حاضر میزان فقر در حال بیشتر شدن است و همچنان از عدم توجه دولت به زیر ساختهای اقتصادی بخصوص پروژه های تنظیم آب اثرات بیکاری و محرومیت از رفاه و آسایش و امکانات مادی زندگی مردم را در این کشور به شدت تحت تاثیر قرار داده و آنان را با مشکلات فراوانی روبر و کرده است. رفاه و آسایش و امنیت اجتماعی جزء کار کرده های اصلی حکومت است دولت و ظیفه دارد برای اتباع کشور امکانات کار ، مسکن ، خدمات درمانی ، خدمات آموزشی و تامین آب آشامید دنی را فراهم کند. و با ایجاد کار خانه ها زیربنایی اقتصادی ، مردم را از بیکاری دایمی به سمت کامل سوق دهد.
با تائسف جنگ های سه دهه اخیر زیرساخت های اقتصادی کشور را ویران کرد و دولت قبلی در طول 13 سال نتوانست توجه جدی به این عرصه داشته باشد. یکی از عوامل عمده بروز و ضعیت فقر و تنگد ستی امروز در کشور ما با و صف میلیارد دالر کمک جامعه جهانی در طی این سیزده سال بودن قدرت واقعی اداره حکومت به خا طر قحط الرجال در دست تیکه داران قومی که شکل و شمال ظاهری خیلی به بزر گان قومی شباهت داشت اما کار وظیفه شان بکلی از آنها متفاوت بوده و در حقیقت آنها دلالان سیاسی بیش نه بودند. رفاه و ثروت به صورت استثنایی برای خود و اعضای فامیل خود در طی سیزده سال بدست اورند. نتیجه کار سیزده سال حکومت شان را سارمان ملل در کابل می گوید در حال حاضر میلیو نها نفر در سراسر افغانستان گرسنه ، بی مسکن و تفریباُ آنها فقیر مطلق هستند و هم به گونه فوری به غذا قوت لا یموت نیاز دارند. در واقع دولت رفاه نوعی نظام سیاسی است که خود را مسئول بهبود وضع عمومی اتباع کشور باید بداند و مزایای مادی را برای بیکاران ، بیماران از کار افتادگان و پیران فراهم کند. سرنجام باید حکومت وحدت ملی تدبیر کرد وساختار های قدرتمند و هدفمند را ایجاد کرد و نیرو های کیفی وکار دان تحصیل کرده با تجربه مجرب را بکار گرفت و با عزم و اراده برای اجرای عدالت ، رفع فقر ومحرو میت ، فرصت های شغلی ایجاد کرد و پاسداری از ارزش سلامت جامعه ، سلامت نظام اقتصاد تامین رفاه و آسایش و امنیت عمومی اقدام نمود.با اساس تجارب کاری در فع فقر از نعمت های خدا داد موهبت های طبیعی کشور استفاده در رشد و گستر اقتصادی و اجتماعی از موارد زیر بایستی مورد توجه قرار گیرد: 1 ـــ چون افغانستان یک کشور زراعتی است افزایش دادن تولید غلات بخصوص گندم برنج و توامندی کردن صادرات کشور مانند زغفران ، میوه ی تر و خشک ، قالین ، پست قره قل و صنعت مواد خام زراعتی که کشت آن از گذشته رواج است می تواند از تولیدات بیشتری آنها عاید شود و همچنین سطح اشتغال و علا قمندی زارعان به تولید در روستا نیز بیشتر شود که آنها دیگر ترک خانه وزمین نمی کنند و جلو مها جرت شان به شهر کلان را گیرد و در این زمینه نیز باید دولت تالاش و کوشش نماید تا زراعت کشور ماشیزه شود تا خود کفایی فراهم آید و صدور ارز باری وارد کردن کالا کاهش پیدا کند. 2 ــ توزیع تخم های اصلاح شده و کود کمیاوی طوریان به دهاقین ، تامین دهاقین با وسایل و افزار لازم جهت کار، تهیه تجهیزات وماشین آلات معاصر زراعتی ، آشناساختن دهاقین با سیستم زراعت مدرن و استفاده بهر وبیشتر از زمین ،آموزش و تربیه جوانان برای شوه کشت وطرز آبیاری نورم آبیاری و رزیم آبیاری. چنانچه می دانیم طول مدت 35 سال در اثر جنگ اکثر اهالی در مهاجرت در بیرون کشور از امور زراعت دور بودند. بدین اساس وقتی به شغل زراعت برمی گیرد ند هیچ نوع تجربه کاری و دانش حرفوی در این امور نمی داشته باشند. 3 ـــ تشویق و آماد ساختن باغداران جهت برگشت به شغل باغداری شان و تامین آنها با نهال ها ودرختان عنعنوی و لوازم کار ، ترویج نهال ها و درختان در منطقه که مطابق شرایط اقلیمی منطقه باشد ، پاک کاری و پرسس میوه مطابق به نورم های بین المللی برای بر آ ورده شدن این مامول تکنولوژی ضروری وارد و مواد استفاده قرار گیرد، کمک در جهت حاصل بر داری ، ذخیره و نگهداری محصولات میوه تر وخشک ، کمک در حفظ نگهداشت ، انتقال وبازار یابی برای محصولات باغداران ،تاسیس دسگاه های پرسس میوه برای باغداران در ولایات که امکانات تولید میوه است4 ـــ تامین اهالی به این حیوانات گوسفند ، گاو، وغژ گاو که در مناطق شان چرگاه مرتع ودشتی دارند، تشویق آنها برای تکثیر تربیه حیونات مذکو ر و نیز تامین شان با مرکب اسب وقاطر برای حمل ونقل شان استفاده به عمل آید. تشکیل فارم های چارواداری جهت از دیاد نسل حیوانات اصلاح شده و ظیور. 5 ــ 3 میلیون 300 هزار هکتار زمین موجود آبی که زیر کشت در کشور و جودارد، می توان با مدیریت خوب کادر های مسلکی دو میلیون هکتار زمین آبی آن را زیر کشت گندم و در آبیاری آن استفاده از سیستم های آبیاری ، نورم آبیاری، رژیم آبیاری و در شخم آن استفاده و سایل عصری اگرو تخنیک و نظر متخصص اگرانام سالانه زیر کشت ببریم به یقین می توان گفت که از هر هکتار زمین کشزار در مرحله اول 3 الی 5 تن گندم با کیفیت بدست خواهم آورد. زراعت افغانستان ما شین نیزه نیست در اکثریت نواحی شخم زدن برگردادن لایه سطحی خاک زمین زراعتی به روش سنتی با گاو آهن پاره با عمق 5 الی 10 سانتی متر خاک زمین برگردان برای کشت غلات ، دهقان بیجاره ما با صد زحمت از یک هکتار زمین یک یا نیم تن حاصل بدست می آورد ، نمی توان انتظار داشت جمعیت بیش از 30 میلیون نفری افغانستان را به این روش کشت سنتی از فقر نجاداد. از نگاه علم اگروتکنیک نیاز های اولیه برای رشد گیاهان زراعتی با کفیت وکمیت کندن عمق معمولا از 10 سانتی متر الی 40 متر صورت می گیرد. رشد سریع افزایش موادغذای بعد از قرن بیستم با کار برد سیستم های هیدرو لیک در صنعت زراعت راندن تراکتور ، کلوخ شکن بیل مکانیک می توان مشاهده کرد. برای برگردادن زمین زراعتی عمق شخم زدن زمین از 10 سانتی متر بالا الی 40 سانتی متر با ماشین های قلبه دستی یا موتوتری یا با تراکتور می باشد که ما از برگردادن یک هکتار زمین 3 الی 5 تن گندم حد اقل بدست خواهم آورد. نیازمندی تحول چشمگیر زراعت جهت خودکی فایی غله در قدم اول از دیاد حاصلات با کفیت بر فی هکتار زمین وابسته با عمق شخم گرداندن لایه سطحی خاک ، تخمهای اصلاح شده ، رژیم آبیاری ، میزان مصرف کود و نور م آبیاری با استفاد از سیستم های آبیاری می باشد. اکثر زمین های زراعت افغانستان به روش سنتی سطحی و بدون نورم آبیاری ، آبیاری آنها صورت می کیرد ، آب به هدر می رورد ، گاهی به کشت گیاهان صدمه وارد می شود. آبیارسطحی تلفات اصلی آب با فرسایش آبی عمدتاُ در داخل مزرعه است که 70 تا 90 فیصد تلفات آب را شامل می شود. کار برد سیستم های آبرسانی هیدرولیک برای مبارزه با فرسیش آبی از شستوشوی خاک و در میزان مصر ف آب صرفه جوی و از هدر روی آب جلوگیری می کنند.کاربر سیستم های آبیاری مدرن در کشزارها کمتر آب در داخل مذرعه تلف می شود و هم خاک فرصت کافی را برای رساند آب به گیا ه پیدا می کند و از طریق این سیستم ها کود حل شده به ریشه گیاه منطقل می گردد و این شیوه آبیاری برای بهبود کفیت و افزایش محصول در جهت رسیدن به خود کفایی غله برای محو فقر در کشور ما کمک شایان می کند و در ضمن اینکه روش های آبرسانی سیستم ها از رشد و گستر ش و انتقال بذر علف های هرز به داخل مزرعه نیز جلوگیری می کند و تلاش برای حفظ محیط زیست نیز می باشد. چون افغانستان از آب شرین سطحی غنی است باید دولت سیستم های آبیاری مدرن را راه اندازی کند و مغزن آب را در کنار مذرعه ایجاد کند. استفاده کاربرد این سیستم های آبیاری در سطح کشور های جهان در جهت رشد محصولات زرعتی و افزایش کیفیت محصول موفق ارزیابی شده است. این سیستم های آبیاری در تولید مواد غذای نقش حیاتی دارند بطور مستقیم وسیله ای است در راه تامین امنیت ملی کمک شایان کرده اند. مدیریت بازسازی اکوسیستم ها نحو زندگی اجتماعی و اقتصادی مردم را بهبود می بخشد. یکی از را های اصلی محو فقر به منظور رسیدن به زندگی آبرومند ، توسعه شبکه های آبیاری در بخش زراعت و باغداری موجب اشتغال کار و جلو گیر از مهاجرت و شایسته به عنوان شرط لازم در رسدین به سوی رفاه آسایش است. نگاه کارشنسان دانشمدان محیط زیست راهکاری درا زمدت و پایدار به منظور کاهش و نهایتاٌ از میان بردن فقر ، گسترش رفاه عموی و حفاظت کره زمین و منابع آن نقشی بسیار بر جسته ایفا می کند.
دکتر یارمحمد حیدر زاده داکتر علوم حفاظت محیط زیست
>>> بیچاره را ملامت نکنید مشاورین خوب ندارد وراپور های درست برایش داده نمیشود وقتی مشاور مغز متفکر جهان جمعه خان همدرد وهمکار نزدیکشاحمد ضیا مسعود باشد فاجعه های بزرگتر را انتظار داشته باشیدواز سوی هم اراده واختیار اجرای امور را ندارد هرچه برایش دکته شد اجرا مینماید...وشاه ماهم تا وقتی جان کیری در واشنطن نگفته بودند که اقای غنی انتخابات رابرده بود وازین که ادم خوب اند عبدالله را هم در غلامی شریک ساخت نمیدانست راستی انتخابات را برده اند بعد ازان بسوی داکتر عبدالله به تمسخر نگاه کرد وگفت دیدی که من انتخابات را برده بودم واز نیکی کاری شمارا سهم دادم و...خلاصه کجا باید سقوط کند وروزانه چه کار های باید انجام شود ویا نشود از مراجع بالافرمان می ایددر اصبل زمام دارام وحدت ملی حیثیت ملی به ضم میم را دارند
نه به تو قدرت اجرا ونه درجیب زر است
قصه کوتاه همه اش درد سراست
لالی از ننگرهار
>>> يكزماني مردم خدا خدا مي كرد كه چراكرزي پيمان امنيت باامريكا را امضاء نمي كند آن هم امضاءنمي كرد نه به خاطر دلش به تمام ملت افغانستان بسوزد بلكه به خاطر اقوام خودش ، خب پيمان امنيت امضاءشد ،امريكائيها وقتي جاي خودش را گرم ديدند وتمام وجه رابدست آوردند وسران راخريدند ،حال هركاري كه بحواهد برسرمردم مظلوم وبي پناه خواهد آورد اين بلايي است كه اكثر مردم وسران ملت برسر مردم بي پناه آورده است.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است