ضعف نخبگان شمال، منبع قدرت فاشیزم افغان
فاشیست های افغان نه تنها از نیروهای امنیتی افغانستان و ناتو در راستای انحصار قدرت خویش استفاده می کنند بلکه از تروریزم طالبانی بحیث لشکر قبیلوی برای ترساندن و گرفتن امتیازات از مردم شمال و غرب استفاده اعظمی می نمایند 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۴۰    ۱۳۹۴/۷/۱۵ کد خبر: 103681 منبع: پرینت

اول:
اگر به بازی قدرت در چهارده سال اخیر بعد از سقوط حکومت طالبان میان شمال و جنوب نظر بیاندازیم، دو گروه باهم شریک قدرت و یا رقیب بوده اند. در یک قطب، نخبگان پشتون تبار با افکار فاشیستی و برتری طلبی و در قطب دیگر، یک تعداد بازماندگان جهادی با افکار قرون وسطایی و تمامیت خواهی جهاد گرایی

فاشیست های افغان از نام قوم شریف پشتون با کارت پشتونیسم وارد بازی شدند و دلالان قومی و مذهبی از نام مردم شریف شمال با کارت بازی جهاد و هویت جهادی وارد بازی شدند. فاشیستان افغان از تمام استعداد و توانایی های فکری پشتون های چپی و راستی به ویژه نسل جوان استفاده اعظمی نمودند اما دلالان جهادی به جز از استعداد جهادی یک منطقه خاص افغانستان دیگر تمام استعدادهای غیر جهادی و روشنفکری را سرکوب و نفی کردند. در نتیجه این بازی نامتوازن فاشیست های افغان توانستند شمال را باری دیگر به برده سنتی خویش تبدیل نمایند.

دوم:
منابع قدرت فاشیزم افغان
فاشیسم افغان از پنج منبع قدرت تغذیه می شود:
1) حمایت خارجی، 2) انحصار قدرت دولتی،3) استعداد، مهارت و تفکرتوطیه گری،4) استفاده اعظمی از ضعف جهادیان شمال و 5) استفاده از خشونت طالبان بحیث شمشیر داموکلس.

پنج منبع ضعف سران شمال:
1) فاقد حمایت قاطع خارجی ها (به استثنای حمایت قاطع ترکیه از جنرال دوستم)
2) فاقد صلاحیت دولتی
3) فاقد تفکر راهبردی
4) فاقد پایگاه اجتماعی و نظامی
5) غرق در فساد و عیاشی

چهارم:
چگونه فاشیزم افغان از ضعف رقبای جهادی شان سود می برند؟
6) استعداد توطیه: فاشیست های افغان در چهارده سال اخیر استعداد و توانایی خویش را در مدیریت توطیه و بحران سازی به نمایش گذاشتند و به بسیار سادگی رقبای جهادی شان را تشنه تا لب دریای فاسد کابل برده و پس آوردند، از قدرت بیرون راندند، منزوی ساختند و یا مورد ترور های هدفمند قرار دادند اما رقبای جهادی آنها به جز از استعداد زر اندوزی و عیاشی هیچ برنامه ای حتا برای دفاع از دستاوردهای جهاد شان هم نداشتند.

7) حمایت خارجی: فاشیست های افغان استعداد و تجارب خاص خدمتگزاری به قدرت های خارجی دارند. چنانچه آنها به بسیار آسانی توانستند به کمک حامیان خارجی رقبای شان را از صحنه قدرت افغانستان بیرون بی اندازند. روی تصادفی نیست که فاشیست های اجیر افغان در چهارده سال اخیر از کرزی تا غنی از راه تقلب و زور بحیث رییس جمهور بالای رقبای جهادی شان قبولانده شدند.

8) انحصار قدرت دولتی: فاشیزم افغان از ماشین انحصاری دولتی حد اعظم سیاست برتری طلبی و حذف رقبای شمال شان را تعقیب نمودند. این در حالی است که بسیاری دلالان قومی شمال فاشیسم افغان را در هر انتخابات بر سر شانه های شان خانه بخانه خویش بردند و به کرسی ریاست جمهوری نشاندند اما حالا شکوه از ظلم و توطیه فاشیزم افغان و بی صلاحیتی خویش می کنند.

9) امکانات اقتصادی: فاشیسم افغان در 14 سال اخیر صاحب سرمایه های بزرگ از تولید و قاچاق مواد مخدر گرفته، تا تصاحب تمام کمک های جامعه جهانی، منابع طبعی و زمین در شمال شدند اما یک دسته ای معدودی از دلالان منسوب به شمال در حاشیه حکومت مافیای شریک شدند و از امکانات مادی فراوان برخور دار شدند. این در حالی است که تبعیض و بی عدالتی تا آن حدی بی داد می کند که اکثریت عظیم مردم شمال و بویژه جوانان بیکار و بی سرنوشت هستند و مردم شمال محروم از بازسازی شدند.

10) شمشیر داموکلس طلبی: فاشیست های افغان نه تنها از نیروهای امنیتی افغانستان و ناتو در راستای انحصار قدرت خویش استفاده می کنند بلکه از تروریزم طالبانی بحیث لشکر قبیلوی برای ترساندن و گرفتن امتیازات از مردم شمال و غرب استفاده اعظمی می نمایند. فاجعه قندوز یک مثال برجسته آن است، که فاشیزم ارگ کابل در هماهنگی با ناقلان شمال و طالبان مرتکب آن شدند. این در حالی است که فرماندهان جهادی کوچکترین راهبرد مقابله با تروریسم طالبانی و داعش افغانی ندارند. یگانه راهبرد جهادیان شمال چند تا جلسه و یا شوراهای بی مزه و بیکاره، لاف و پتاق غیرت جهادی علیه طالبان است.

پنجم:
راهکارها
1) برای نجات افغانستان نباید منتظر غیرت جهادی و یا شوراهای میان تهی نشست. بدون تعصب چپ و راست، جهادی و غیر جهادی، بدون تبعیض میان ده بالا و ده پایین و یا محلگرایی مردم را در راستای شکست دشمن بسیج نمود.

2) حالا زمان کم حرف زدن و زیاد عمل کردن فرا رسیده است زیرا سونامی خانمانسوز به شدت از جنوب در حرکت است.

3) نباید بیش ازین به ستون پنجم ناقلین اعتماد کرد. آنها هرگز مثل یهودیان مهاجر دنیا کوچکترین محبتی به صلح و ثبات و انکشاف مناطق اشغالی ندارند. طوریکه گفته اند" هرچاته خپل وطن کشمیر ده" برای آنها وطن اصلی شان کوه های سلیمان کشمیر است نه سخاوتمندی مردم بومی قندوز و سرزمین اشغالی افغانستان

4) در مبارزه با تروریسم نباید منتظر غرب و یا ارگ نشست. زیرا آنها خود حامیان تروریسم هستند.

5) برای تصفیه تروریسم از خانه و کاشانه تان نبرد را باید نخست از اهریمن متفکر ارگ کابل آغاز کرد.


هارون امیرزاده


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   یکی از فرامین محمد ظاهر شاه افغانستان که در شماره 12 حوت سال 1315 مرادف با 3 مارس 1937 میلادی راجع به زبان پشتو در جریدهء «اصلاح» نشر شد» در این فرمان شاهی عنوانی سردار شاه ولیخان وکیل صدراعظم ازجمله چنین آمده بود: «چون در مملکت عزیز ما از طرفی زبان فارسی مورد احتیاج بوده و از جانب دیگر به علت اینکه قسمت بزرگ ملت ما به لسان افغانی متکلم و مأمورین علی الاکثر به سبب ندانستن زبان پشتو دچار مشکل میشود، لهذا برای رفع زیان این نقیصه و تسهیل معاملات رسمی و اداری، اراده فرموده ایم همچنان که زبان فارسی در داخل افغانستان زبان تدریس و کتابت است در ترویج و احیای لسان افغانی هم سعی به عمل آمده و از همه اول مأمورین دولت این زبان ملی را بیاموزند شما به وزارتها و نایب الحکومتی ها امر بدهید که مأمورین لشکری و کشوری مربوط خود را مکلف نمایند در مدت سه سال لسان افغانی را آموخته و در محاوره مورد استفاده قرار بدهند»
(( ر ))

>>>   سلام به همه !
عرض ادب و احترام دارم خدمت نویسنده مقاله بالای، باید یادآور شد که بهترین تحلیل مدبرانه و علمی که تا حال از طریق روزنامه ها خوانده ام. ریشه یابی و شناسایی مسایلی که منجر به وضعیت بد امنیتی، اقتصادی و سیاست داخلی/خارجی کشور میگردد، باید انجام گیرد تا منحیث شاخص های عمدهء ضعف/توانانی برای تمام ملت به معرفی گرفته شود. برماست تا از بسیج شدن تمام اقوام پشتیبانی نمایم و منحیث ابراز قوی در شکست پلانهای شوم دشمن از آن استفاده نمایم. پروژهء اختلاف میان اقوام شدیداٌ روی دست و در حال تطبیق شدن است و نمونه واضیح آن مسله قندوز میباشد، میخواهند تا اقوام را به هم اندازند و در آخر روز به نفع باداران شان عمل نمایند. اتحاد تمام اقوام باعث قوت و یک پارچگی این سرزمین میگردد. نباید از تبلیغات بی اساس دشمنان فروخته شده تحت اسم تعصبات قومی/لسانی به جان همدیگر بی افتیم. به پیش به سوی اتحاد تمام اقوام مسلمان افغانستان اعم از تاجیک، پشتون، هزاره، اوزبیک، پشه یی و غیره
سید قمبر افشاری

>>>   افغان فاشیزم ندارد اشخاص بیغیرت ، مزدوروفروخته شده به بیگانه گان افغان رافاشیزم میگویند این راهم بدانی که جهادی ها تنها درشمال نبودند بلکه تک تک مردم افغانستان مجاهد هستند درشرق ، غرب شمال وجنوب واگرچنین گپ ها ادامه پیدا کند باز عاقبت افغانستان راببین زنده باد افغانستان عزیز زنده باد افغان ... بردشمنان هردویش

>>>   واژه فاشیسم برگرفته از فاشیس (به لاتین: Fasces) به معنی تبرپوش است. در روم باستان محافظان همراهحکم‌گذاران تبرپوش را به‌عنوان نشان اختیار از دولت مرکزی حمل می‌نمودند و تبرپوش عبارت بود از تعدادی چوب که به دور یک تبر فلزی نوارپیچ شده بود مورخان، دانشمندان علوم سیاسی و دیگر پژوهش‌گران مدت‌هاست که در مورد ماهیت دقیق فاشیسم به بحث پرداخته‌اند. هر دید از فاشیسم متمایز از دیگری است و بسیاری از تعاریف یا بیش از حد گسترده و یا بسیار محدود عنوان شده است. از نظر گونه‌ای دانش سیاسی و طبق برخی دیدگاه‌ها، هدف فاشیسم حفظ نظام دیکتاتوری است در هنگامی که حکومت به شیوه‌های متعارف امکان‌پذیر نباشد. حکومت فاشیستی کلیه حقوق و آزادی‌های دموکراتیک را در کشور از بین می‌برد و سیاست خود را معمولاً در لفافه‌ای از تئوری‌ها و تبلیغات مبتنی بر تعصب ملی، نژادی، ایدئولوژیک یا مذهبی می‌پوشاند فاشیسم در مرحله‌ای از مبارزه شدید طبقاتی میان پرولتاریا و بورژوازی پدید می‌گردد که بورژوازی دیگر قادر نیست سلطه خود را از طریق پارلمانی حفظ کند و لذا به استبداد و ترور، سرکوب خونین جنبش کارگری و هر جنبش دموکراتیک دیگر و نیز به عوام فریبی‌های گزافه گویانه متوسل می‌شود. فاشیسم سیاست داخلی خود را به ممنوع کردن سندیکاها و سایر سازمان‌های مترقی الغا آزادی‌های دموکراتیک و نظامی کردن دستگاه دولتی و همه حیات اجتماعی کشور مبتنی می‌سازد. فاشیسم برای اجرای این مقاصد از دسته جات ضربتی نظیر اس اس‌ها در آلمان هیتلری و پیراهن سیاهان در ایتالیای موسولینی استفاده می‌کنند. نژادپرستی و شوونیسم تئوری‌های نظیر آن حربه‌های اساسی ایدئولوژیک فاشیسم را تشکیل می‌دهند شوونیسم (به فرانسوی: Chauvinisme) در معنای اصلی و ابتدایی آن، یک نوع میهن‌پرستی افراطی و ستیزه‌جو، و یک ایمان کور به برتری و شکوه ملی است با بسط معنا، شوونیسم طرفداری مفرط و غیرعقلانی به نام هر گروهی که کسی عضو آن است را شامل می‌شود، به خصوص هر وقت این طرفداری، همراه با کینه و بداندیشی نسبت به گروه رقیب باشد. جینگوییسم معادل انگلیسی این واژهفرانسوی است. همچنین، در کاربرد امروزی تر، به اعتقادی گفته می‌شود که در آن یک جنسیت (بیشتر در مورد مردان: male Chauvinism) خود را برتر، با هوشتر و مهم تر از جنسیت دیگر بداند ریشه‌شناسی این واژه از نام نیکولا شوون گرفته شده‌است، یک سرباز شبه عارف تحت فرمان ناپلئون بناپارت، که به نظر می‌رسد در انقلاب فرانسه نیز خدمت کرده باشد. با وجود عدم محبوبیت بناپارتیسم در فرانسه بعد از۱۸۱۵، گفته می‌شد شوون یک هوادار بسیار پرحرارت بوده‌است و اغلب در لباسی با نماد امپراتور معزول مشاهده می‌شده‌است

>>>   آقای امین زاده واقعا زیبا نوشتی قلمت رسا وعمرت طولانی باد.
جواد از تهران

>>>   در هجوم اول طالبان اوزبکها تاجکها و هزاره ها قتل عام و کوچانده شد در قندوز اما این کافی نبود توطعه دیگر کردند یکبار دیگرمردم پارسی زبان را بی باور به زنگی وقتل عام کردند ووحشت ایجاد کردند که این بزرگترین جرم است درهرمرتبه قتل عام تعدادی ازمردم ماپراگنده ومهاجر میشوندوبدین صورت اهداف شوم قبیله برآورده میشود ازطالبان به عنوان یک حربه استفاده میکنند ودرهرجاترورووحشت را راه میندازندکه بگویند ماهمه جا هستیم واکثریت هستیم درصورت که به هیچ عنوان اکثریت نیستند.بااحترام

>>>   برادر! از اینکه امروز حکومت تحت نام طالب اقوام دیگر را تحت شکنجه قرار میدهد، بهتر است که همان وضعیت قبل از طالبان و ورود امریکا پیش بیاید و هر کس و هر قوم در مناطق خود حکومت داشته باشد. تا ارتش و پولیس قهرمان افغانستان منتظر فرمان ریس جمهور خائن، وزیر دفاع قوم پرست و وزیر داخله فاشیزم نباشد و هر مردمی، خودشان در فکر خودشان باشند...واقعا جای شرم است که امروز ارگ نشینان مشغول عیش و نوش باشد ولی مردم مظلوم قندوز در غم از دست دادن عزیزان و تجاوز به ناموس شان قرار داشته باشند...این مسئله خیلی مشخص است که دولت را یک عده کسانی به دست گرفته است که شب و روز تلاش دارند که ناامنی و وحشیانی...(بنام طالب) را در مناطق هزاره، تاجیک و ازبک انتقال دهند. امروز اینها موفق شده اند، ولی متأسفانه رهبران تاجیک و هزاره و ازبک به همان چوکی های بی صلاحیت و بی قدرت ارگ دل خوش کرده و بی خیال از هر چیز در خانه های آن چنانی زندگی دارند...البته این واقعیتهای است که همه میدانند و رهبران هزاره و تاجیک و ازبک بیش از همه میدانند ولی اینکه هیچگونه عکس العملی نشان نمیدهند، نمیدانم نشان از چیست؟؟؟!!! عقلایی... هم بدانند که نسل کوشی و تصفیه قومی به سود آنها نیست و روزی صبر مردم دیگر هم به سر میرسد و این مردم طوفانی بپا خواهند کرد و این طوفان قوم کسانی را که امروز بنام طالب تاخت و تاز میکنند از ریشه نابود خواهند کرد. انشاء الله.
ض

>>>   بنده ببیش از ۹۰ در صد این مقاله موافق هستم وديگر این که تا که این...تمام یت خواه از این تمام یت خواهی بیمورد و بی منطق خود دست برنداشته افغانستان روی آرامش را بخود نخواهد دید و اوزایی شمال افغانستان از این هم بدتر خواهد شد اوزایی جنوب و شرق افغانستان در حال کنترل است و لی در صفهات شمال جنگ ختر ناک در جریان است
جوزجانی


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است