اندیشه های نو، دوای تلخ قوم گراها
 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۱۱    ۱۳۹۴/۷/۱۱ کد خبر: 103460 منبع: پرینت

هموطن عزیز!!!

خبرهای سخت تکان دهنده و آنچه که پشت پرده در قندوز اتفاق افتاده و می افتد در واقعیت تاثیر بس مخربی روی ذهن و فکر و اعصاب انسان های با درک و با احساس ګذاشته است.

من یقین کامل دارم که طالبان و حامیان ارگ نشین شان، سالیان درازی باعث درد سر ملت های در بند کشیده می شوند و ضربات سختی بر پیکر اقوام و جلوګیری از رشد تمدن بشری و راه روشنگری با استفاده از دین وارد می سازند و در پشت این پرده سیاه، عربستان سعودی، انگلیس و اسراییل قرار دارد زیرا منافع طویل المدت شان در تمویل و تجهیز این مکتب ظلمت علیه نور نهفته است. پس چه باید کرد؟

1 ـ بیدار شدن از خواب خرگوشی و متحد شدن در برابر این پدیده زشت
2 ـ ضربه وارد نمودن با قلم، زبان و گلوله
3 ـ قطع ارتباطات بر مبنای مصلحت اندیشی، مذهبی، قومیتی و نژادی و برادری

با وجود ضررهای مادی و معنوی که در طول سده ها مردم عذاب دیده ما متحمل شده اند ، با درد و دریغ ! هنوز هم خرد نتوانسته در مغز های خالی و خشک، تنگ و تاریک یک مُشت آدم هایی که با افکار نشنلیستی و ارتجاعی تربیه شده اند راه یابد، آنها با تب شدید تبار گرایی حاضرند برای بقای خود و کمی پیشرفته تر به قبیله خود به پست ترین شیوه سیاسی و جهت گیری های ایدلوژیکی و سازش های پشت پرده بحران آفرین و حتی احساساتی ولو که ضد منافع ملی باشد تن داده اند و با خشن ترین و ددمنشانه ترین اسلوب ها آرزو دارند تا کشور مظلوم ما را به میدان جنگ ها و خونریزی های قومی دوامدار بکشانند و کابل را بغداد سازند.

من خبر دارم که زیر نام « وحدت ملی » در خفا تاکید بر برتر بودن تا سرحد حذف جانب مقابل ، در حلقات خصوصی طرح و به مرحله اجرا قرار می گیرد، احیانا اگر صدای اعتراضی بلند گردد ، با نثار بوسه های یهودایی آواز ها را در گلو خفه می سازند.

از آنجایی که اندیشه های نو، به مثابه دوای تلخی است که به سختی در گلوی افراد سنت گرا و قومګرا فرو می رود لذا ما بطور کلی از لحاظ طرح و اصول، بر پایه تحقیقات منطقی، علمی و فلسفی، باید به جنبه عملی تغیر این نظام مسخره و شرم آور باندیشیم و خود را از ریشه و عمق بحران و عوامل زاینده آن آگاه سازیم و برای رفع دشواری ها و انجام شیرین، قفس های سر بسته و تنگی را که برای مان ساخته اند و می سازند با تشکیل نظام فدرالی بشکنیم ، تا درد های تازه ی بوجود نیاید. دسترسی به این توفیق بزرگ، همبستگی ما در استقرار نظامی که از هر جهت مورد پذیرش آگاهانه مردم قرار گیرد، می باشد٬ امید به آینده های پر شور و نشاط عمومی، در پذیرفتن خواسته های مشروع توده های وسیع کشور است که با تاسف در نظام حکومت وحشت ملی، این خواسته های مشروع نادیده گرفته شده است.

هموطنان عزیزم!
اگر دوست ندارید، عُمری در سوگ و اشک و آه عزیزان تان بگذرانید، پس سر از همین لحظه آغازگر کنار زدن نظام مسخره فعلی و آوردن نظام انسانی فدرالی باشید. به امید موفقیت تان


کریمی استالفی


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   اقوام غیر پشتون و به اصطلاح سران آن اکت های ملی بودن میکنند!!

>>>   اینکار پشتون نیست چونکه جنگ جنگ قومی نیست . دشمن از بین اقوام مختلف سرباز دارد و این یک واقعیت است ...دشمن چند روز پیش جوانان پشتون پکتیا را که مصروف والیبال بودند شهید ساختند. در انصورت مردم پکتیا بگویند که کار تاجکها بود؟ نی درست نیست...

>>>   فدرالیزم خودش تفرقه است !
... همیشه جنگ شانبرسرچوکی یابرسرمختاریت درچوروچپاول تافسادگری بوده است حال اگر... افراطی رادرچهره باکلمات دموکراتیک و جدیدیزم یانواندیشی مانندسابق به ملتگرایی , قومگرایی ومتطقه گرایی هریگ پهلوان یاغی یک ولایت تایک قریه رابه گروگان خودگرفته بنام ایالت فدرال چوروچپاول مختارمندوبرای توسعه ایالت خودجنگهای ضدملتی و منطقوی سازماندهی کندهمان چپاول و غارت است که بود. دموکراسی متکی به آرای ملت شایسته سالاری را محک کارخوددانسته افغلنستان واحدمیخواهد.مگرهنوزدزدحاضربه دموکراسی نشده بلکه ملوک الطوایفی رارشدیافته آن درقالب فدرالی یعنی تجزیه افغانستان میخواهد.من خواستارافغانستان واحدمتکی به دموکراسی هستم اینکه دزدان غارت میخواهندپس همکاررشددموکراسی ...اند. به پیش تاپیرپزی حق و حقیفت !
وطندار


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است