19 سال پیش در چنین روزهایی...
 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۵۷    ۱۳۹۴/۷/۶ کد خبر: 103153 منبع: پرینت

سال ها قبل دقیقا 19 سال پیش در همین شب ها، در شهر غزنی بودم.

شهر ساکت و آرام به نظر می رسید. نه سازی بود و نه سرودی. تنها فقر در سیمای شهر و شهروندان به خوبی دیده می شد. یک هفته در شهر غزنی ماندم. شب ها را در سالن یکی از هوتل های شهر سپری کردم. آن روزها از برق، تلیفون، اینترنت، تلویزیون، سرک قیر، و.. خبری نبود. تعداد گدایان به مراتب بیشتر از مهمان های هوتل ها بود. ساعت هفت شام که می شد ماموران استخبارات طالبان وارد هوتل شده به سیمای هر یک باچراغ قوه خیره می شدند.

صاحب هوتل به دستور استخبارات طالبان مشخصات هر مسافر و مهمان را در کتابچه ثبت می کرد. در جمع ما یک نفر رادیو داشت. صاحب رادیو از حامیان طالبان بود. در آن روزها تنها منبع خبری معتبر رادیو بی بی سی بود. وقتی خبر پیشروی طالبان به نشر می رسید، صدای رادیو بلندتر در فضای سالن هوتل می پیچید. صاحب رادیو بالبخند و سر تکان دادن شادمانی خود را ابراز می کرد.

اکثر مسافران که از ولسوالی های هزاره نشین غزنی بودند، خبرها را با سکوت سنگین دنبال می کردند. اول صبح صدای فیرهای شادیانه همه را از خواب بیدار کرد. رادیو بار دیگر روشن شد. خبر تصرف کابل و قتل داکتر نجیب به نشر رسید. ساعاتی پس از نشر خبر، از هوتل بیرون شدم. در مقابل فرماندهی امنیت ولایت غزنی ملا عبیدالله که از چمن پاکستان بود از خوشحالی می رقصید. در ایستگاه موترهای کابل هیچ مسافری دیده نمی شد. با اشغال کابل ظاهرا کسی شوق رفتن به این شهر را نداشت. آن روزها هیچ دور نمای روشن در زندگی ام نبود. فصل دوم آوارگی پس از اشغال کابل اغاز شد.

به امید روزی که آن فصل سیاه هرگز تکرار نگردد.

شاه حسین مرتضوی


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   زمستان گذشت روسیاهی به ذغال ماند


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است