تاریخ انتشار: ۱۵:۳۹ ۱۳۹۴/۵/۲۳ | کد خبر: 100791 | منبع: | پرینت |
با وجود پیشرفت روزافزون علم و وارد شدن تکنولوژی در زندگی انسان و همچنین امکان آزمایش و ضبط وقایع و شناخته شدن بسیاری از شگفتیهای جهان، هنوز هم وقایعی رخ میدهند که علم از یافتن پاسخی برای آنها در میماند و جای خود را به اما و اگرها میدهد.
تمام ما داستانهای زیادی از وقایع غیر قابل توضیح و اتفاقات غیر طبیعی شنیدهایم که اگرچه بسیاری از آنها زاییدهی ذهن است، اما برخی نیز ممکن است از واقعیت ریشه گرفته باشند. در ادامه به ۱۰ مورد از پدیدههایی که از نظر علم غیر قابل توضیح هستند اشاره خواهیم کرد؛ اگرچه اینها فقط نمونههایی برگزیده از پدیدههای غیر قابل توضیح هستند.
۱۰. صدای «ها» در تائوس
برای سالها برخی از ساکنین و بازدیدکنندگان از شهر کوچک تائوس در نیومکزیکو از شنیدن صدای مبهمی شبیه به «ها» و یا همهمه شکایت میکردند. شنیدن چنین صدایی مبهم و با فرکانس پایین در صحرا غیر قابل توجیه است. عجیب اینکه تنها حدود ۲ درصد از ساکنان تائوس گزارشاتی از شنیدن آن دادهاند؛ برخی معتقدند این صدا توسط عوامل آکوستیک طبیعی به وجود آمده است؛ اما عدهای دیگر گمان میکنند فجایع تاریخی و یا رازهایی مخفی مانده باعث ایجاد این زمزمه میشود. چه این پدیده را صدایی واقعی از همهمه، زمزمه و یا چیزی شبیه به اینها بدانیم و یا بازخورد طبیعی و روانی که مغز در شرایطی فوقالعاده تولید میکند، هنوز هیچکس قادر به دادن توضیحی منطقی برای منشاء این صدا نشده است.
۹. پاگنده
برای چندین دهه در سراسر آمریکا شاهدان عینی گزارشاتی مبنی بر مشاهدهی جانوری وحشی و پرمو که بر روی دو پا راه میرود داشتنهاند؛ اما با وجود مشاهدهی پاگنده توسط هزاران نفر کمترین اثری از این موجود یافت نشده است، نه شکارچی موفق به شکار پاگنده شده است و نه اتومبیلی به این موجود برخورد کرده است و نه حتی پاگندهای به مرگ طبیعی مرده است. به دلیل عدم وجود شواهد فیزیکی مانند استخوان و یا دندان از این موجود امکان وجود آن بسیار ضعیف به نظر میرسد؛ اما گزارشهای شاهدان عینی به همراه عکسها و فیلمهایی مبهم مانع از آن میشود که بتوان عدم وجود این موجود را اثبات کرد. متأسفانه علم قادر نیست اثبات کند که موجوداتی مانند پاگنده و یا هیولای دریاچه وجود ندارند؛ زیرا با احتمالی هرچند بسیار ضعیف، ممکن است چنین موجوداتی در جایی دور از چشمان انسان هنوز زنده باشند.
۸. بینش فراطبیعی
حتماً برای شما هم پیش آمده که گاهی در دلتان احساس ناخوشایندی نسبت به موضوع و یا اتفاقی داشته باشید و یا احساس کنید از قبل از نتیجهی واقعهای باخبر هستید؛ همان چیزی که به نام حس ششم شناخته میشود. بیشتر این احساسات غیر واقعی هستند و از اضطراب و یا عوامل محیطی ناشی میشوند. اما به نظر میرسد در برخی موارد حس ششم به درستی عمل میکند. روانشناسان متوجه شدهاند که با انتخاب ناخودآگاه کلمات توسط مردم میتوان به اطلاعاتی مرتبط با اتفاقات عمدهی محیط اطراف دست پیدا کرد، اگرچه نمیدانیم چگونه و با چه مکانیزمی این اطلاعات به ذهن انسان منتقل میشود. روانشانسی تنها میتواند پرده از قسمتی از این راز بردارد و علم راه سختی برای رسیدن به پاسخی برای این سؤال پیش روی خواهد داشت. آیا بینش فراطبیعی وجود دارد و اگر وجود دارد چگونه و از کجا این قدرت در اختیار انسان قرار گرفته است.
۷. ناپدید شدنهای مرموز
مردم به دلایل مختلفی ناپدید میشوند، فرزندان زیادی از محیط خانواده فرار میکنند؛ برخی از افراد بر اثر حادثه به خانه باز نمیگردند و برخی دیگر قربانی آدمربایی شده و یا کشته میشوند؛ ولی در نهایت آثاری از اکثر آنها به دست میآید؛ اما نه تمام آنها. نیروهای انتظامی با به دست آوردن سرنخها و مرتبط کردن افراد به آن، و با تحت فشار قراردادن مظنونین از نظر روانی سعی در یافتن جوابی برای سؤالات خود دارند. اما اگر هیچ سرنخ و شواهدی یافت نشود، حتی کارکشتهترین کارآگاهان نیز با پروندههایی غیر قابل حل روبرو خواهند شد. ناپدید شدنهای مرموز به گمشدن انسانهایی اشاره میکند که پس از مدتها تحقیق و اعلامهای عمومی، چه کارآگاهان پلیس و چه علم پزشکی قانونی نتوانستهاند جوابی برای آن فقدان پیدا کنند؛ آیا برای تمام این ناپدید شدنها جوابی منطقی وجود دارد؟
۶. ارواح
از مکبث شکسپیر تا روح هالیوود، و از سرخپوستان آمریکایی تا ساموراییهای جاپان در تمام تمدنها و فرهنگها افسانههایی در مورد دیده شدن و ارتباط با ارواح وجود دارد. بسیاری گزارشهایی از تجلی شمایل عزیزان در گذشتهی خود میدهند؛ اما با تمام این تفاسیر علم به اثباتی قطعی برای وجود روح دست نیافته است. شاهدان عینی معتبر، تصاویر گرفته شده از ارواح و حتی ارتباطهایی که به آنها نسبت داده میشود، هیچکدام نمیتواند از نظر علم وجود ذاتی غیر مادی را برای انسان متصور شوند؛ اگرچه عدم وجود روح نیز غیر قابل اثبات به نظر میرسد. اگر روزی از رازهای مرگ پرده برداریم، ممکن است بتوانیم به جوابی علمی برای وجود روح برسیم.
۵. آشناپنداری
دژاوو معادلی فرانسوی برای "از پیش دیده شده" است و اشاره به احساسی مشخص و گیجکننده دارد؛ احساسی مرموز از تجربهی قرار گرفتن در شرایطی خاص و پیشامدن اتفاقاتی که گویا پیش از این در جهانی دیگر تجربه کردهایم. ممکن است به ساختمانی وارد شوید یا به مکانی در کشوری دیگر بروید، جایی که مطمئن هستید پیش از این هرگز در آنجا نبودهاید، اما آن مکان به طور ترسناکی برایتان آشنا به نظر برسد؛ و یا ممکن است در فضایی اتفاقاتی را تجربه کنید که گویا شبیه آن برایتان تکرار شده است؛ همانند فیلمی که از پردهی چشمانتان میگذرد. برخی آشناپنداری را به تجارب روانی و یا خاطراتی فراموش شده از گذشتهی انسان مرتبط میدانند. همانند بینش فراطبیعی، روانشانسی فقط قسمتی از جواب این راز خواهد بود و در نهایت علت این پدیده و ماهیت آن برای علم رازی سر به مهر باقیمانده است.
۴. اشیاء ناشناختهی پرنده
شکی نیست که اشیاء ناشناختهی پرندهای وجود دارند؛ بسیاری از اشیاء آسمانی هیچگاه قابل شناسایی نخواهند بود؛ به عنوان مثال احتمالاً شهاب سنگی که در آسمان کشورمان مشاهده شد اما هنوز هیچ اثری از آن یافته نشده است یکی از این موارد است؛ اما در نظر گرفتن UFO به عنوان فضاپیمایی نورانی که از جهانی بیگانه فقط برای تماشای زمین ما آمده است موضوع دیگری است. با وجود فاصلههای فوقالعادهی مابین ستارهها و تلاشهای زیادی که برای ردیابی آثاری از تمدن در کهکشانها انجام میشود، درست بودن چنین سناریویی بعید به نظر میرسد. اما با وجود تلاشهای زیادی که برای مرتبط دانستن علل طبیعی با گزارشهای مرتبط به مشاهدهی بشقاب پرنده انجام میشود، هنوز هم بسیاری از گزارشهای معتبر مشاهدهی یوفو غیر قابل توضیح باقیمانده است.
۳. تجربهی نزدیک به مرگ و زندگی پس از مرگ
برخی از افرادی که تا یک قدمی مرگ پیش رفتهاند از تجاربی عرفانی صحبت میکنند که ممکن است به جهانی فراتر از قبر اشاره داشته باشد. قدم گذاشتن در تونلی به سوی نور، ملاقات عزیزان از دست رفته و احساس آرامش، گزارشاتی تکراری از برخی افرادی است که دچار سکته و حملههای قلبی شدهاند. با این حال هیچکس نتوانسته است وجود جهانی را فراتر از مرگ اثبات کند. مخالفان این نظریه معتقدند که تجربههای نزدیک به مرگ در اثر آسیبهای مغزی و یا بر اثر مسکنهای قوی قابل توجیه هستند، به هرحال آنچه درهنگام مرگ در انتظار انسان خواهد بود یکی از بزرگترین رازهایی است که علم به جوابی برای آن نرسیده است.
۲. قدرتهای ذهنی و ادراک فرا حسی
اعتقاد به قدرتهای فراتر از معمول ذهنی و ادراک فرا حسی در میان پدیدههای غیر طبیعی در بالاترین مکان قرار میگیرد. اعتقاد به نیروهای فراطبیعی ذهن چنان گسترده است و با خرافات آغشته شده که میتوانیم با اطمینان بگوییم تمام افرادی که ادعای داشتن چنین قدرتهایی را میکنند شیاد هستند. بسیاری معتقدند که بینش فراطبیعی نوعی قدرت ذهنی است که در شرایطی خاص میتواند به دستیابی به اطلاعاتی محرمانه و غیر قابل دسترسی و خبرهایی از آینده منتهی شود. محققان بر روی بسیاری از افرادی که ادعا میکنند چنین قدرتهایی را در اختیار دارند آزمایشهایی را انجام دادهاند؛ اما نتیجهی تمام آنها تاکنون یا منفی و یا مبهم بوده است. برخی استدلال میکنند که قدرتهای روانی نمیتوانند آزمایش شوند و یا به دلایلی این نیروها در حضور آزمایش کنندگان و دانشمندان کمرنگ و یا محو میشود که اگر این مطلب درست باشد به نظر نمیرسد علم هیچگاه قادر به اثبات چنین قدرتهای فراطبیعی از ذهن انسان باشد.
۱. اتصال ذهن به بدن
با وجود پیشرفتهای شگرف که هر روز در علم پزشکی شاهد هستیم، اما درواقع در شروع راهی که به درک کامل تواناییهای مغز منتهی میشود قرار گرفتهایم؛ به عنوان مثال اثر دارونماها نشان میدهد باوری که در ذهن بیمار در مورد امکان بهبودی شکل میگیرد قادر است باعث ایجاد بهبودی و یا وخامت حال بدن شود. سالها است که انسان از قدرتهای ذهنی افرادی که در شرایط خاص میتوانند بر درد چیره شوند و یا زخم و بیماری را مداوا کند حیرتزده شده است. با کمک روانشناسان و استفاده از روشهای ذهنی مانند هیپنوتیزم و القاء تلاشهای فرآوانی برای رسیدن به روشی علمی برای استفاده از قدرتهای مغز در بهبود بیماری انجام شده است. به نظر میرسد قدرت مغز در کنترل اندام و التیام خود به حدی شگفتانگیز است که در صورت پیدا شدن راهی برای استفاده از این قدرت عظیم طب نوین کاملاً دگرگون خواهد شد؛ اگرچه هنوز جوابی برای چگونگی این قدرت و چرایی مخفی بودن آن از خودآگاه ذهن یافت نشده است.
و در انتها خاطر نشان میکنم باور به مسایل اثبات نشده اگرچه هیجانانگیز است، اما میتواند دری باشد به سوی شیادان. تا نتوان پدیدهای را تکرار و آزمایش کرد از نظر علمی آن پدیده غیر قابل اثبات است. سالها است بنیاد جیمز رندی جایزهای یک میلیون دلاری را برای اثبات فقط یک واقعهی ماورالطبیعه اختصاص داده است، اما هیچکس موفق به دستیابی به آن نشده است، که این خود اثباتی است بر بیاساس بودن ادعاهایی مانند طالعبینی و یا آیندهبینی. آیا شما نیز شاهد پدیدهای غیر قابل توضیح بودهاید و یا نزدیکانتان چنین تجاربی را داشتهاند؟
کد (6)
>>> همه این ها قابل توضیح هستند:
۱.صدای ما عبارت از هوایی است که از شش خود به طرف حنجره و جوف دهان انتقال میدهیم و با حرکات مختلف جوف دهان و زبان و دندان و کام،حروف و کلمات و جملات را با آن میسازیم.
یک پوقانه را هوا پف کنید و دهن آن را به اندازه های مختلف باز کنید و ببینید که چه صدایی از آن میبر آید.
بناً در زیر این صحرا، جریان آب و یا هوا و یا گاز از مغاره ها بیرون میشوند و سبب چنین صدایی میشوند.
۲.یک شادی و یا میمون نه تنها با چهار پا، بلکه با دو پا نیز توانایی رفتن را دارد. گذشته از آن در جهان افرادی وجود دارند که همه تن و همه روی شان پر از موی است و از نقطه نظر ظاهری با شادی شباهت زیاد دارند. گذشته از آن دی .ان.ای انسان ها نود و نه فیصد با شادی ها و شمپانزه ها شباهت دارند و امکانات القاح مصنوعی یک انسان و شادی در لابراتوار موجود است.
۳.همان طوری که از سیستم(وایر لیز) یعنی بدون کبل انتقالات امواج نوری و صوتی و دیگر دتای از یک وسیله کمپیوتری به وسیله کمپیوتری دیگر صورت میگیرد، افکار ما نیز بعضی وقت ها به همین سیستم با یکدیگر ارتباط قایم میکنند.
به طور آزمایش در داخل یک اطاق سه نفر باهم بدون آن که به یکدیگر حرف بزنید، به طرف یکدیگر دقیق بنگرید و بعداً بنویسید که چه چیزی در فکر تان گشته است و بعداً نقطه مشترک آن را بیابید.
۴.یا باند های آدم ربایی درین زمینه دست دارند و یا هم عوامل طبیعی.
۵.اگر انسان روح داشته باشد، پس یک کمپیوتر نیز باید روح داشته باشد.زیرا انسان در طول زندگی آن چه را توسط حواس خویش درک میکند و ثبت مغز خود میکند و آن را تجزیه و تحلیل میکند و خود را میسازد، کمپیوتر نیز ارقام برایش داده میشود و تجزیه و تحلیل میکند و جواب میدهد.
۵.اگر ما جاهایی را که قبلاُ دیده باشیم و یا در فلم ها دیده باشیم و یا تصویری که از اختلات جاهای مختلف در ذهن ما تشکیل شده باشد و شباهتی به جایگاه فعلی داشته باشد، میتواند حس آشنایی این جایگاه را در ذهن ما تبلور بدهد.
۶.این اشیاُ از دیگر سیاره ها نه، بلکه شهاب سنگ ها، بقایای اقمار مصنوعی، میتروییت ها، فشنگ هایی که از طیارات پرتاب میشوند و بسیار چیز های دیگر که به تمدن های خارج زمینی هیچ ارتباط ندارد
۶.این ها در داخل مغز صورت میگیرند، زیرا در چنین حالتی که حالت نیمه بیهوشی است و مغز فعال است، چنین تصاویر در مغز ایجاد میشود.
اما اگر از یک مریضی که تحت نرکوز و یا داروی بیهوشی مکمل قرار میگیرد و عملیات میشود و بعداً به هوش می آید،بپرسید که در هنگام بیهوشی چه دیدی؟ خواهد گفت: هیچ چیز را.
۷.درین جای شکی نیست که ما صرف ده فیصد توانایی مغزی خویش را استفاه میکنیم، در حالی که نود فیصد آن غیر قابل استفاده باقی میماند.
اما بعضی اشخاص در اثر عوامل طبیعی و یا غیر طبیعی به اندازه زیادتر از مغز خویش استفاده میکنند، که بنام نابغه ها معروف میشوند.
شما یک کمپیوتر سال های پنجاه و شصت میلادی قرن گذشته را با حجم یک خانه و قدرت محاسبه یک جمع یک مساوی به دو را، با یک موبایل امروزی و یا سمارت واچ امروزی و قدرت پرداخت آن محاسبه کنید، به چنین نتیجه یی میرسید.
۸.چرا یک طفل در مقابل درد بی طاقتی میکند و گریان میکند؟ چرا یک فرد پیر در مقابل درد بی طاقتی میکند. اما یک فرد جوان کمتر بی طاقت میشود؟ چون ما درد را توسط مغز خویش درک میکنیم و هر چقدر توانایی فزیکی و مغزی ما زیادتر باشد، به همان اندازه طاقت داریم و همچنان توسط مغز خویش فرمان میدهیم که از امکانات وجود ما برای معالجه زخم و دور شدن درد استفاده شود. این که تا چه اندازه تاثیر دارد، نظر به نوعیت و جدیت زخم و یا مریضی است و یا توان جسمی و مغزی ما است، که یا منتج به جور شدن و یا هم منتج به مرگ میشود،
چنانچه در جهان حیوانات که یک موجود زنده یی مثل انسان است و از امکانات تداوی و بهداشتی برخور دار نیستند، چنین چیزی وجود دارد، یعنی یا جور میشوند و یا میمیرند.
>>> نظردهنده اول:
متن به این خوبی می نویسید اما نام خودرا ذکر نمیکنید؟
>>> با این استدلال میتوان گفت که روح یک کمپیوتر سافت ویر آن است و هارد ویر جسم آن. با سطح پیشرفت علم و تکنالوژی امروزی، هنوز هم بسیاری سوالهایی وجود دارند که جوابی ندارند و یا جواب قناعت بخشی ندارند.
>>> به نظر دهنده دوم!
درین جای شکی نیست که بشریت هنوز همه راز های طبیعت را کشف نکرده اند و هر روز راز های جدیدی از طبیعت توسط علما و دانشمندان کشف میشود. اما آنها به تخیل اعتقاد ندارند.
طور مثال: یک نفر به پلیس شکایت میکند که شما دزد هستید. آیا پولیس باید در زمینه تحقیق کند و یا این که شما را منحیث دزد به زندان بیاندازد. دانشمندان نیز مثال یک پلیس تحقیق میکنند و به آن باور ها و اعتقاداتی که طی میلیون سال از باور های بومی به دین تبدیل شده است، اعتقاد ندارند. چون جنبه علمی ندارد و به اثبات نرسیده است. شما یک مرتبه در جنگل های امازون امریکای جنوبی و یا در جنگل های افریقا و دیگر نقاط جهان که مردم های بدوی زندگی میکنند، که از میلیون سال بدینسو زندگی آنها تغیر نیافته است، بروید و از آنها راجع به اعتقا دات شان بپرسید و تشابهت ها و اختلافات عقاید آنها را با دیدگاه های دینی خویش مقایسه کنید، شما همانگونه که به تیوری تکامل حیات در روی زمین پی میبرید، به تیوری تکامل اعتقادات نیز پی میبرید. منتهی فرق درین است که تیوری تکامل حیات توسط طبیعت صورت میگیرد و جنبه طبیعی دارد، اما تیوری تکامل باور ها و اعتقادات، توسط انسان ها ساخته میشوند و جنبه خارجی ندارند. ما در داخل یک پوقانه یی که سیزده ملیارد سال نوری بزرگی دارد، قرار داریم و بنام فضای کیهان یاد میشود. خارج ازین پوقانه فعلاً امکانات بررسی و تحقیق وجود ندارد. اما به موجودیت قدرتی خارج ازین پوقانه، تا زمانی که ثابت نشود، نمیتوانیم اعتقاد داشته باشیم و لو که یک قدرت واحد و یا هزاران و میلیون ها قدرت باشد، زیرا جنبه علمی ندارد و ثابت نشده است. چیزی که به داخل پوقانه ارتباط میگیرد، در داخل این پوقانه ،تبدیل انرژی به ماده و تبدیل تبدیل ماده مرده به ماده زنده و تبدیل ماده زنده دوباره به ماده مرده،بنا به تاثیر چهار قوه موجوده در طبیعت که عبارت از قوه قوی هستوی،قوه ضعیف هستوی، قوه جاذبه و قوه الکترو مقناطیسی میباشد، توسط تجارب مختلف با استفاده از میکروسکوپ و تیلیسکوپ و دیگر سامان آلات به اثبات رسیده است. بناً همه چیزی را که شما در دنیا میبینید، عبارت از انرژی است که به ماده تبدیل شده است،به شمول وجود خود شما و اگر تمام این ذرات ماده را دوباره تجزیه کنیم، به انرژی تبدیل میشود و هیچ ماده یی باقی نمی ماند.
>>> مثال پولیس و دزد چیز بسیار عادیی است و با موضوع عقیده و باور دینی که منظور شما است قابل مقایسه نیست. چونکه پولیس فرد متهم را میبیند از وی میپرسد و شاهدان را میپرسد و...
اساس علم امروزی دانش تجربی است اول در موردی یک تیوری تشکیل میشود بعد برای این تیوری عملآ بشکل تجربه اجرا میشود و در صورت تایید، تیوری قبول و در غیر آن رد میشود. اما در مورد خداوند علم تجربی نه وجود آن را تایید و نه تردید کرده میتواند. عقیده و باور ها هم فقط جنبه تخیلی ندارند و عقل، دلیل و منطق نیز در آنها رول دارد. در صورتیکه منطق و دلیل عملی آنرا رد کند، عقیده و باور ثبات خود را از دست میدهد. علم امروزی هم خالی از باور و عقیده منطقی نیست، بسیاری تیوری های علمی امروزی در حالیکه اثبات نشده اند، نسبتآ قبول شده اند. در ریاضی حتمآ از اکسیوم ها شنیده اید، اکسیوم ها بدون اثبات قبول شده اند. و یا در مورد آفرینش و یا بوجود آمدن کاینات، معتبرترین تیوری امروزی تیوری انفجار بزرگ است که پایه و اساس آن فقط تیوری انبساط کاینات است. در حالیکه این تیوری هم هنوز اثبات نشده است و از طرف دیگری دانشمندان معترف اند که نمیدانند که یک ثانیه قبل از انفجار بزرگ چی بوده است و چگونه بوده است.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است