شبکه اطلاع رسانی افغانستان >> اطلاعات عمومی

 

آيت الله سردار كابلي رحمت الله علیه

خرم گلي كه بشكفد از شاخسار علم
خوش سبزه‎اي كه سر زند از جويبار علم

علامه حيدرقلي فرزند سردار نور محمد خان در هيجدهم محرم 1293 ق. در محله شيعه نشين قزلباشها «چنداول» كابل، طلوع نمود. او يكي از پر فروغ‎ترين اختران حوزه تشيع بود كه شصت سال و اندي از عمر پربركت خويش را در عالم هجرت براي كسب دانش و نشر فرهنگ اهل بيت ـ عليهم السلام ـ به سر برد و حدود نيم قرن قبل (1372 ق) در باختر مشرق اسلامي يعني ديار «باختران»‌ اين ستاره گمنام از آسمان علم و حكمت غروب نمود.

حيدرقلي كودك چهار ساله بود كه استعمار پير انگليس سايه سياه خود را بر اكثر كشورهاي شرقي و غربي گسترده بود. در همين امر دولتمردان انگليس يكي از مهره‎هاي خطرناك و وابسته به استكبار جهاني را در افغانستان به قدرت رساندند. پس از روي كار كار آمدن «امير عبدالرحمن خان» شاه جنايت پيشه و مزدور دست به طرحي استعماري زد كه عبارت بود از مخالفت و نابودي مذهب جعفري، كه در اين راه از هيچ تلاشي دريغ نورزيد؛ از كشتار دسته جمعي شيعيان گرفته تا تبعيد و به سياهچال انداختن جمعي از رجال شيعي. نور محمدخان كه از سرداران عالي رتبه ارتش محسوب مي‎شد همراه با خانواده‎اش به يكي از ايالات مستعمره بريتانيا (هند شهر تاريخي لاهور) تبعيد شد. خانوادة سردار مدت هفت سال (1297 - 1304 ق) در لاهور مهاجر بودند. در اين ايام حيدرقلي فرزند ارشد سردار راهي مكتب خانه و مدارس دولتي گرديد. وي در مدت هفت سال تمام پايه‎هاي علوم جديد را در لاهور فرا گرفت و در مكتب خانه، علوم ديني و قرآن را آموخت. در حالي كه هنوز دوازده بهار از سن حيدرقلي سپري نشده بود از جمله دانشمندان جوان و رياضيدانان هوشمند لاهور به حساب مي‎آمد.

او در عنفوان جواني در بيشتر علوم و فنون روز صاحب نظر و رأي بود و در ميان دانش‎آموزان شهر لاهور رتبه اول را از آن خود نموده بود، به طوري كه معلمان و اساتيد كلاس حيدرقلي از فضل آن دانش‎آموز مهاجر بهره مي‎بردند و نسبت به وي احترام خاصي به جا مي‎آورند. چندي نگذشت كه آوازه علمي حيدرقلي شهره شهر گشت. دولت مستعمره هند هر چند گاهي اسباب اذيت و آزار خانواده سردار را فراهم مي‎ساخت و با بهانه گيريهاي واهي روزگار را بر آنان تنگ مي‎ساخت و توسط عوامل دولت دست نشانده‌ كابل چنگ و دنداني عليه سردار مهاجر نشان داده مي‎شد.

نور محمدخان مجبور شد شهر لاهور را به قصد عراق، «ديار ابرار و احرار» روزگار ترك نمايد. بر اين اساس (سال 1304 ق) از مسير اقيانوس هند دل به دريا زده، وارد بندر ساحلي بصره گرديد. او و خانواده اش كه سالها در فراق چنين لحظه‎اي دقيقه شماري مي‎كردند هم اكنون از تمناي ديدار و عطر گلگون گلهاي محمدي اشك شوق روان مي‎سازند. سردار نور محمدخان توانست براي هميشه خود و فرزندان دلبندش را از طوفان حوادث نجات بخشيده، بر ساحل بيكران كشتي نوح اهل بيت خود را بيمه نمايد.

حيدرقلي هم اكنون مهمان خورشيد و در محضر امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ قرار گرفته است. او آمده است تا از سرچشمه زلال «قرآن» و كوثر كلام «اهل بيت ـ عليهم السلام ـ» جرعه‎اي بنوشد.

ما بدين در نه پي حشمت و جاه آمده‎ايم از بد حــادثه اينجـا به پـناه آمـده‎ايم
رهـرو مـنـزل عشـقيـم ز سـر حـد عدم تا به اقليم وجود اين همه راه آمده‎ايم

حيدرقلي پس از زيارت مزار پيشوايان اسلام و آشنايي با اختران حوزه نجف اشرف نزد اساتيد زبده و وارسته نجف چون شيخ علي اصغر تبريزي، تحصيل علوم حوزوي را آغاز كرد. وي پس از شش سال تلاش بي‎وقفه توانست بر قله رفيع اجتهاد و استنباط علوم اسلامي قرار گيرد. وي در ميان طلاب معاصر خود در فضل و دانش نمونه بود و همه او را به حكيم، دانشمند و مجتهد بزرگ مي‎شناختند.

حكيم وارسته علامه سردار كابلي پس از كسب مدارج علمي و رسيدن به درجه اجتهاد و فتوا موفق شد از رجال نامي و استوانه‎هاي بزرگ حوزه همچون:
1. آية الله سيد حسن صدر (ره).
2. آية الله ميرزا محمدعلي دشتي (ره).
3. آية الله حاج سيد عباس لاري (ره).
4. آية الله حاج شيخ عباس قمي (ره).
5. آية الله سيد يحيي خراساني (ره).
6. آية الله شيخ آقا بزرگ تهراني (ره). مفتخر به دريافت «اجازه» و نقل روايات گردد.

سردار همراه با فراگيري علوم معقول (فلسفه، حكمت و هيئت) و منقول (فقه و اصول) به زبانهاي زنده جهان (عربي، انگليسي، عبري و اردو) آشنايي كامل پيدا كرد و با لهجه مخصوص هر زبان قادر به تكلم و محاوره بود و برخي از تأليفات خود را به نگارش درآورد و بعضي از كتب خارجي را ترجمه نمود. وي تحقيقاتي درباره زبان عبري به عمل آورد و برخي از نظرات دانشمند مسيحي عراق (اب انستاس ...) درباره «فقه اللغة» را رد كرد. و نيز كتاب «انجيل برنابا» را از عربي به فارسي درآورده، و با نسخة انگليسي آن تطبيق داد. وي سروده‎هايي نيز به زبان اردو و انگليسي دارد.

حكيم گمنام علامه سردار كابلي در اوج شكوفايي علمي و در بحبوحه جواني و رسيدن به قله بلند اجتهاد آهنگ هجرت از حوزه را به صدا درآورد و در تاريخ 1310 ق همراه خانواده به قصد تبليغ اسلام و انجام رسالت براي تنوير و ارشاد جامعه اسلامي، با حوزه وداع گفت. با اينكه همه نوع امكانات براي او فراهم بود و هيچ گونه مشكل سياسي و مالي او را تهديد نمي‎كرد، با كوله‎باري از علم و حكمت، حوزه را رها نموده، وارد سرزمين باختران گرديد. آن روز شهر باختران از محروم‎ترين مناطق غرب ايران به حساب مي‎آمد. با رسيدن كاروان زائر كربلا شهر غرق در شادي و شعف گرديد. مردم آن ديار به گرمي از سردار كابلي استقبال نمودند و او را همچون نگيني در بر جان گرفتند از آن روز به بعد شهر باختران منزلگاه ستارگان علم و حكمت گرديد و هر چند مدت كارواني از عالمان و شاگردان مكتب اهل بيت ـ عليهم السلام ـ و پيروان ساير مذاهب براي ديدار و كسب فيض از خرمن علوم سردار وارد اين ديار مي‎شدند و در طول سال مهمانخانه سردار آكنده از دانشمندان و دانش پژوهان علوم اسلامي و زائران حرم امام حسين ـ عليه السلام ـ بود كه برخي از آنان آشنا به «علوم غريبه» بودند. از آن ميان شيخ عبدالرحمن مكي بود كه از وي فن كيمياگري را آموخت.

هجرت ناباورانه علامه بزرگوار، فقيه روزگار، حوزه‎هاي علميه را تكان داد. البته بايد يادآور شد كه سردار تنها مهاجر حوزه نبود بلكه بزرگان ديگري هم قبل از ايشان پس از اتمام يك دوره از دروس حوزه و رسيدن به اعلا مراتب معرفت و صعود بر سكوي وعظ و خطا به حوزه را ترك گفته، به شهرهايي چون بلخ و بخارا و... هجرت نموده‎اند و امروز حضور چشمگير پيروان تشيع در هند و چين و كشمير مرهون زحمات همين ستارگان تابناك حوزه‎هاست. چه بسزاست سيره سلف احيا گردد و تني چند از امروزيان نيز همانند سردار كابلي و فاضل هندي حوزه را براي سامان بخشيدن اوضاع ديني ديار خود ترك گويند و بدان سرزمينها رو كنند.

تمركز فكري سردار بسيار عالي بود. با اينكه در ميان مردم و همواره مأنوس با آنان بود از فعاليتهاي علمي و كنكاش در علوم تجربي و فكري غافل نشد. چه بسا در تحقيقات و تأليفات خود بيشتر از حوزه درس و بحث موفق بوده و شبانه روز بهترين لحظات زندگي خود را صرف مطالعه و تحقيق و فراگيري علوم و فنون مي‎كرد در پي همين پشتكاري كه داشت فن «كيميا» گري را در باختران از دانشمنداني كه با وي ديدار داشتند آموخت و به نتايجي بسيار ارزنده دست يافت.

وي تا آخرين دقايق عمرش از كتاب، قلم و دوات فاصله نگرفت. هميشه مي‎نوشت و تفكر مي‎كرد. هم اكنون آثار ارزشمندي در زمينه‎هاي مختلف از وي به يادگار مانده است كه بيشتر آنها به صورت پراكنده در كتابخانه‎ هاي عمومي و شخصي در ايران وجود دارد از مجموع 32 جلد تأليفات وي به تعدادي اشاره مي‎گردد:
1. كتاب اربعين (اين كتاب حاوي چهل حديث در فضايل امام علي ـ عليه السلام ـ از طرق اهل سنت مي‎باشد.)
2. نظم باب حادي عشر.
3. شرح دعاي صباح.
4. درّ النثير.
5. رساله در معرفت (جوّ)*.
6. غاية التعديل (قبله شناسي).
7. ترجمه انجيل برنابا و...

علامه مجلسي (ره) محدث بزرگ شيعه معتقد بود كه محراب قبلة مسجد مدينه از سوي سلاطين جور از جايگاه اصلي خود منحرف گرديده است. با اينكه سردار كابلي اكثر محرابهاي موجود زمان خود را منحرف، از قبله مي‎دانست و خود با اندك انحراف از محراب مساجد نماز مي‎گزارد، با نبوغي كه در هيئت و حكمت داشت توانست با فرمولهاي پيچيدة رياضي مسأله «انحراف قبله مسجد مدينه» را رد و حكيمانه مدعاي خويش را اثبات نمايد. وي معتقد است كه محراب مسجد مدينه صد در صد درست و طبق موازين رياضي و هيئت است و حتي انحراف نداشتن قبله مسجد پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ را از معجزات بارز مكتب اسلام دانسته و دلايلي در اين باره اقامه نموده است.

سردار بيشتر اوقاتش را صرف مطالعه يا نوشتن كتاب مي‎كرد، از كتبي كه هميشه در كنار خود مي‎گذاشت و دم به دم به آنها مراجعه مي‎كرد «تاج العروس» و «دائرة المعارف بريتانيا»؟ بود و كمتر شب و روزي بر او مي‎گذشت كه رياضيات مطالعه نكند.