شبکه اطلاع رسانی افغانستان >> اطلاعات عمومی

 

رسانه ها در افغانستان

تاريخچه راديو
اساس كار راديو كابل در عهد امان الله خان گذشته شد. ولي فعاليتهاي رسمي آن در سال 1318 هجری شمسی كه رياست مطبوعات به وجود آمد ، شروع شد . نام خبرگذاري افغانستان آژانس باختر بود.

تاريخچه تلويزيون
تلويزيون افغانستان در زمان رياست جمهوري داود خان تاسيس شد ، اما فعاليت امتحاني آن در ماه حمل سال 1357 شروع شد و افتتاح رسمي آن در بيست و هشت اسد 57 به مناسبت سالروز استقلال افغانستان صورت گرفت. و هر روز فقط يك ساعت برنامه داشت . در سال 1358 برنامه روزانه آن 4 ساعت و 45 دقيقه شد و در سال 1360، 5 ساعت و 45 دقيقه و بعدها چند فرستنده ديگر در ولايات نيز تاسيس گرديد.
در 6 ميزان 1357 وقتي طالبان كابل را تصرف كردند و بر پايتخت مسلط شدند ، تلويزيون را تعطيل نمودند.سرانجام پس از 5 سال تمام توقف ، انتشار برنامه تلويزيوني پس از سقوط طالبان در اواخر ماه عقرب (روز شنبه 26/8/80) دوباره آغاز به فعاليت نمود.
در حال حاضر چهارده شبکه تلویزیونی، بیش از هفتاد ایستگاه رادیویی و چهار صد نشریه چاپی در افغانستان فعالیت دارند.

رسانه‌های صوتی و تصويری در افغانستان


خبرگزاری‌ها
آژانس خبری باختر
آژانس خبری پژواک
خبرگزاری اسلامی افغان
خبرگزاری صدای افغان

رادیو و تلویزیون افغانستان
راديو تلويزيون ملی افغانستان
راديو تلويزيون آريانا
تلويزيون طلوع
تلويزيون افغان
راديو صبح بخير افغانستان
راديو سلام وطندار
راديو آرمان اف ام
راديو تلويزيون نورين
تلويزيون خراسان (امريکا)
تلويزيون آريانا افغانستان
تلويزيون لمر
تلويزيون شمشاد
تلويزيون تمدن
تلويزيون آينه
راديو کاپيسا اف ام
تلويزيون سبا
راديو نوا

روزنامه‌ها
روزنامهٔ آرمان ملی
روزنامهٔ اراده
روزنامهٔ اصلاح
روزنامهٔ افغانستان
روزنامهٔ انيس
روزنامهٔ پیمان
روزنامهٔ چراغ
روزنامهٔ راه نجات
روزنامهٔ ویسا
روزنامهٔ هشت صبح

هفته‌نامه‌ها
هفته‌نامه اقتدار ملی
هفته‌نامه اميد ( امريکا)
هفته‌نامه پيام مجاهد
ماهنامه مشعل (هلند)

رسانه‌های چاپی در افغانستان
در دههٔ دموكراسی (۱٩۶٤-۱٩٧۳ م) كه قانون اساسی سال ۱٩۶٤ (۱۳٤۳خورشيدی) آزادی بيان و مطبوعات را به رسميت شناخت. بلافاصله شماری از جرايد و هفته‌نامه‌های شخصی و غيردولتی به وجود آمدند.
بزودی تعداد اين نشريه‌ها به سی نشريهٔ آزاد ملی رسيد كه از سوی دولت جرايد شخصی و از سوی مردم جرايد ملی خوانده می‌شدند. چون در يكی از مواد قانون اساسی آزادی بيان و نشرات مجاز و سانسور قبل از نشر ممنوع شده بود. ارباب جرايد ملی نوشته‌های‌شان را به رياست نشرات جهت "تاييد" نمی‌سپردند. پس دولت دست به ترفند ديگری زد. دولت با ايجاد يك پست جديد در رياست مطابع دولتی (يگانه چاپخانه بزرگ كابل كه مال دولت بود) به عنوان مديريت مسوول مطبعه دولتی اعمال سانسور را بر جرايد ملی از اين طريق به عمل می‌آورد
به محض اين که دوران دراز و سياه خفقان که نفس‌ها را در سينه مردم و خاصتاً اهل قلم حبس کرده بود شکست، موجی از گفتار و نوشتار و سخن در قالب رسانه‌های چاپی پديدار شد و اين يک امر طبيعی می‌نمود. اما بايد تصريح کرد که تمام کسانی که به تأسيس رسانه‌های چاپی در افغانستان مبادرت ورزيدند، انگيزه‌های متفاوتی و از جمله بعضاً انگيزه ژورناليستی داشتند و از اين لحاظ می‌توان رسانه‌های چاپی افغانستان را به گونه زير دسته‌بندی کرد:

رسانه‌های تنظيمی و حزبى:
اين رسانه‌ها شامل رسانه‌های چاپی متعلق به تنظيم‌های جهادی، گروههای چپ مائوئيستی و حلقات مرتبط با احزاب خلق و پرچم در افغانستان می‌شوند. اين جريان‌ها که در گذشته با يکديگر دشمن و در حال تنازع بوده‌اند، با استفاده از فضای مساعد جديد، به سنگرهای کاغذی روی آورده و از اين طريق، به ادامه وجود و حضور ‌سياسی خود در ميدان رقابت سياسی کشور اصرار ورزيدند.

رسانه‌های اينجويی (سازماهای غير دولتی):
اين رسانه‌های چاپی که به کمک مالی مؤسسات، اينجوها و سفارتخانه‌های خارجی راه‌اندازی شده‌اند، مضامين سطحی و سبک داشته و مطابق پسند و رضايت‌ خاطر کمک دهندگان، به مسايل زنان و جوانان، ورزش و تبليغ کالاهای لوکس خارجی و انواع و اقسام لوازم آرايش زنانه و امثال آن می‌پردازند و متأسفانه اکثراً فاقد معيارهای روزنامه‌نگاری از حيث زبان، پرداخت و ارزش‌های روزنامه‌نگاری هستند.

رسانه‌های چاپی دولتى:
رسانه‌های چاپی دولتی اهتمام اصلی‌شان نشر اخبار و گزارش‌های مقامات حکومتی و تبصره و تحليل و تفسيرهای خبری و بزرگنمايی در مورد کارکردهای مثبت حکومت و نهادهای دولتی افغانستان بوده است.

رسانه‌های آزاد يا خصوصى:
اين رسانه‌ها، طيف وسيعی را تشکيل می‌دهند که البته بسيار مشکل است آن‌ها را در قالب نشريات آزاد و مستقل و غيروابسته تعريف کرد.
اين رسانه‌ها توسط برخی از نهادهای جامعه مدنی، حلقات روشنفکری، روزنامه‌نگاران جوان و اشخاص و افراد علاقمند به کار روزنامه‌‌نگاری، تأسيس شده‌اند. در يک ارزيابی کلی، شماری از اين نشريات در پنج سال گذشته، تنها نقطه مثبتی که داشته‌اند، نشر منظم و پيوسته بوده است، اما چنانکه بايد، رشد کمی و کيفی نداشته‌اند.

امروز از بيش از پنجصد رسانه چاپی ثبت شده در وزارت اطلاعات و فرهنگ، شايد کمتر از پنجاه رسانه چاپی در سراسر کشور فعال باشند و کمتر از ده رسانه چاپی بتوانند حضور خود را به نظرها بکشند. البته همين شمار اندک هم در پايتخت متمرکزاند. برخی از اين نشريات، روزنامه‌ يا هفته‌نامه، فقط مقاله‌نامه بوده‌اند، هشت صفحه ـ هشت مقاله‌ـ مقاله‌ها هم اکثراً گنگ و کلی و سردرگم. رسانه‌های چاپی افغانستان کمتر توانسته‌اند خوانندگان ثابت و علاقمند پيدا کنند، و اين به آن خاطر است که گردانندگان اين رسانه‌ها، نتوانسته‌اند ذوق و پسند خوانندگان و نوع علاقمندی آن‌ها به مسايل را درک و کار خود را بر اين اساس بگذارند. شمار قليل مشترکين و مشتريان رسانه‌های چاپی به همين نقيصه برمی‌گردد.

مراكز فرهنگي و ادبي
وزارت اطلاعات و كلتور از بدو تاسيس خويش متولي رسمي فرهنگي هنري كشور افغانستان بوده است. اما در كنار اين نهاد دولتي،از دير باز انجمن ها و نهادهاي فرهنگي و غير دولتي هم حضور داشته و هر يك در حوزه كار خويش فعاليت مي كرده اند.
انجمن هاي ادبي كابل و هرات را كه در سال 1309 هجري شمسي تاسيس شدند بايد نخستين مراكز فرهنگي غير دولتي دانست كه در رشد ادب و فرهنگ تاثيري به سزا داشته اند. اما اوج فعاليتهاي غير دولتي را بايد در دهه شصت به بعد سراغ گرفت و به ويژه با تاسيس اتحاديه هنرمندان و انجمن نويسندگان افغانستان در كابل ،مقارن با اين احوال ،يك سلسله مراكز فرهنگي و هنري وابسته و غير وابسته به احزاب نيز در ميان مهاجرين خارج از كشور پاي گرفت كه از ميان مي توان به مركز تعاون افغانستان ،موسسه عرفان ،مركز فرهنگي نويسندگان افغانستان ،بنياد فرهنگي امين ،مركز فعاليتهاي سياسي و فرهنگي تبيان ،اتحاديه فرهنگيان افغانستان و مركز اطلاع رساني افغانستان (و دهها بنياد ،كانون و مراكز فرهنگي و ادبي ديگر در داخل و خارج) اشاره كرد كه بيشترين اين ها هنوز هم فعال اند و بعضي نيز بعد از تحولات اخير دفاتر خود را به داخل افغانستان منتقل كرده اند.

كتابخانه ها ،سالنهاي سينما و ديگر مراكز فرهنگي
افغانستان داراي تعدادي كتابخانه عمومي است كه مركزيت آن در كابل قرار دارد و در بعضي ولايات نيز داراي شعباتي است. كتابخانه عامه كابل كتابخانه اي است نسبتا غني با كتابهاي مرجع و نسخ خطي فراوان كه خوشبختانه كمتر دچار عوارض ناشي از جنگ شده است. در كنار اين كتابخانه مي توان از كتابخانه دانشگاه كابل نام برد كه منبعي منحصر به فرد از كتابهاي نفيس بوده و متاسفانه در جريان جنگهاي داخلي دچار آسيبهاي فراوان شده است.

سينماهاي افغانستان بيشتر در شهر كابل قرار داشته و از مراكز مهم تفريحي مردم به شمار مي رفته اند . توليدات سينمايي اين كشور كم بودده و از تعداد اندكي فيلم سينمايي تجاوز نمي كند كه آن هم در جريان جنگها دچار ركود شده است . در افغانستان بيشترين علاقه مندي عمومي به فيلمهاي سينمايي توليد هند و ايران را مي توان نام مي برد. بعضي از سالنهاي سينماي كابل در جريان جنگ تخريب شده و يا از كار افتاده اند،ولي در سينماهاي سالم ،نمايش فيلم با استقبال عمومي قابل توجهي جريان دارد.